یکی از مباحثی که بیشتر در روزهای اخیر مورد توجه قرار گرفته افزایش تورم در کشور است که مسائل اقتصادی کسب وکارها را تحت تاثیر قرار داده است به گونه ای که این مهم سبب کاهش قدرت خرید، کاهش ارزش پول کشور، افزایش قیمت کالاها و خدمات، شده است. تورم و تغییر نرخ تورم یکی از عوامل تأثیرگذار بر همه بخشهای اقتصاد و بازارهای مالی مانند بازار بورس و سهام است؛ بنابراین برای سنجش اقتصاد یک کشور از نرخ تورم استفاده میشود؛ زیرا این نرخ، ارزش پول کشور را نشان میدهد.. در این یادداشت میخواهیم مفهوم تورم و نحوه شکل گیری آن بپردازیم.
تورم یکی از مهمترین مفاهیم کاربردی در اقتصاد کلان است که فارغ از دلایل بوجود آورنده آن، میتواند تاثیر قابلتوجهی بر سطح زندگی تمامی افراد در یک اقتصاد داشته باشد. به عبارت دیگر از نظر اقتصادی، تورم به افزایش سطح عمومی قیمتها در یک بازه زمانی مشخص گفته میشود. تورم را میتوان افزایش بیرویه قیمت کالاها و خدمات بدون پشتوانه و بدون برنامهریزی دانست که باعث کاهش قدرت خرید میشود و تعادل میان تقاضای محصولات با نقدینگی موجود برای خرید محصولات را بر هم میزند؛ بنابراین تورم زمانی ایجاد میشود که تقاضا برای خرید کالاها و محصولات افزایش یابد، اما میزان موجود این کالاها و خدمات در سطح جامعه کم باشد.
در واقع بسیاری از اقتصادانان معتقدند که مقدار مشخصی از تورم برای اقتصادهای پررونق ضروری است، اما افزایش افسار گسیخته و غیر قابل کنترل آن نگرانیهایی را به همراه خواهد داشت که میتواند سبب کاهش ارزش پول یا در بدترین حالت، یک رکود اقتصادی شود. به همین دلیل، کشورهای دنیا با چاپ پول یا دستکاری در نرخ بهرهی بانکها، به صورت عمدی مقداری تورم سالانه ایجاد میکنند.
میتوان به این نکته کلیدی اشاره کردو گفت که افزایش میزان عرضه پول، ریشه به وجود آمدن تورم محسوب میشود، و البته این افزایش ممکن است از طریق مکانیزمهای اقتصادی مختلف رخ بدهد. حجم پول با چاپ بیشتر پول کاغذی، دادن پول بیشتر به مردم یا کاهش ارزش پول قانونی افزایش پیدا میکند. البته متداولترین روش انجام این کار، ایجاد پول جدید به وسیله وامدهی بهعنوان اعتبارات حساب ذخیره است که از طریق سیستم بانکداری خرید اوراق قرضه دولتی از بانکها در بازار ثانویه صورت میگیرد.
میتوان گفت که در تمام موارد عرضه پول افزایش پیدا کرده و از قدرت خرید ارز ملی کاسته میشود. مکانیزمهای افزایش میزان تورم عموما به تورم ناشی از فشار تقاضا، تورم ناشی از فشارهزینهها و تورم ساختاری برمیگردد.
در تورم ناشی از فشار تقاضا، کالا یا خدمات کافی برای تامین موجودی مورد نیاز تولید نمیشود و به همین دلیل قیمتها افزایش پیدا میکنند. در تورم ناشی از فشار هزینه، قیمت تولید کالا و خدمات بالا میرود و کسب و کارها نیز مجبور میشوند قیمت محصولاتشان را افزایش دهند. تورم ساختاری (که به عنوان مارپیچ قیمت – دستمزد هم شناخته میشود) زمانی اتفاق میافتد که نیروی کار تقاضای دستمزد بیشتری میکند تا از پس هزینه در حال افزایش زندگی برآید. این موضوع باعث میشود کسب و کارها هم قیمت محصولاتشان را افزایش دهند تا افزایش حقوق کارکنان آنها جبران شود؛ بنابراین با چرخه بیپایانی رو به رو هستیم که در آن دستمزد و قیمتها پیدرپی افزایش پیدا میکنند.
حال این سوال پیش میآید که چگونه میتوان این تورم افسار گریخته را مهار کرد؟
برای این مهم رگولاتور مالی هر کشور باید مسئولیت سنگین مهار تورم و نگه داشتن آن در سطح مطلوب را به دوش بگیرد. این کار از طریق تنظیم سیاستهای مالی انجام میشود. منظور از سیاست مالی، اقدامات بانک مرکزی یا هر سازمان دیگر برای تعیین میزان و نرخ رشد حجم پول کشور است.
مجتبی کاتب: کارشناس اقتصادی