به گزارش نبض بورس، محمدعلی رضایی هنجنی | فیلم سینمایی Other People's Money اثری درخورتماشا برای آن دسته مخاطبینی است که میخواهند به دل سیاهیهای دنیای بازارهای مالی آمریکا گام نهند و تزاحمهای آن را به چشم ببینند.
دنی دی ویتو بازیگر مناسبی برای نقش لری لیکویدیتور است. نیازی نیست بگوید از انبوهی پول برای جبران کمبود عشق در زندگیاش استفاده میکند. ما میدانیم. میتوانیم آن را در چشمان لری ببینیم که هنگام صحبت درباره جمعآوری پول دیگران برق میزند، اما وقتی به کیت سالیوان نگاه میکند، تبدیل به چشمان بزرگ و قهوهای یک سگ شکاری عاشق میشود.
او وکیلی است که بین لری و شرکت کابل و سیمکشی نیوانگلند قرار دارد، یک شرکت خانوادگی نسل دومی که با مشکلات مالی دستوپنجه نرم میکند اما بدهی ندارد و پول نقد زیادی دارد. لری میخواهد به این شرکت حمله کند، آن را تجزیه کند، داراییهایش را جدا کند و بخشهای سودآور را بفروشد. رئیس شرکت، مرد سنتی و استواری به نام جورجی که توسط گریگوری پک بازی میشود، میخواهد به تولید سیم و کابل ادامه دهد.
وضعیت پیچیده است؛ زیرا خانم سالیوان (پنلوپه آن میلر) دختر دستیار و همراه جورجی (با بازی پایپر لوری) است. کیت از لری لیکویدیتور بلندتر است، بلوند است، شیک است، جذاب است و رگ خواب او را میداند. از لحظه ورود او به دفتر لری با تصمیم برای شکستدادن او و نجات شرکت، لری میداند که عاشق شده است. او همچنین میداند که میخواهد برنده شود.
لری مرد باهوشی است. این یکی از جذابیتهای اوست. او همچنین بسیار دوستداشتنی است، مگر اینکه بخواهد شرکت خانوادگی را غارت کند. کیت در نگاه اول او را جذاب مییابد، اما میخواهد او را در مبارزه برای شرکت شکست دهد، بنابراین فیلم «پول دیگران» نورمن جوویسون به یک مسابقه کشتی بین میل و طمع تبدیل میشود. ازآنجاییکه این دو مورد از قویترین انگیزههای شناخته شده برای بشریت هستند، فیلم بسیار خندهدار و درعینحال بسیار جالب است.
ما چیزی که از زندگی لری میبینیم دفتر گوشهای گرانقیمت در برج منهتن، لیموزین طویل، خانه شهری و خدمتکار است. میبینیم که زنذگی او به جز پول زیاد، خالی از همه چیز است. از آن سو اما چیزی که ما از زندگی کیت میبینیم شرکت حقوقی پرقدرت، مدهای شیک، مردان خوشتیپ اما خالی که او را به اپرا میبرند است. میبینیم که او به جز دفاع از پول دیگران کار دیگری ندارد. آنها به هم نیاز دارند و این را میدانند، و با این دانش ناگفته در یک سری صحنههای فوقالعاده، از جمله ناهار در یک رستوران ژاپنی و یک مکالمه تلفنی که در آن او با ویولن برای او سرود میخواند، با هم مبارزه میکنند.
در همین حال، پیشنهاد خرید شرکت به اوج خود در یک جلسه سهامداران داخل کارخانه میرسد که در آن هم جورجی و هم لری سخنرانی میکنند. کلمات و ارائه گریگوری پک در اینجا یادآور صحنههای کلیدی بسیاری از کلاسیکهای فرانک کاپرا بود، جایی که مرد کوچک ایستاد و از ارزشهای قدیمی آمریکایی دفاع کرد و مورد تشویق ایستاده قرار گرفت و فیلم تمام شد. در «پول دیگران»، پس از اینکه پک مینشیند، دویتو بلند میشود و از حرص و آز دفاع میکند. شگفتانگیز است که او چه استدلال خوبی ارائه میدهد.
مشکل اینجاست که اگر شرکت را ببرد، دختر را از دست میدهد؟ شاید بهترین لحظه فیلم زمانی است که مطمئن است هرگز نمیتواند با کیت ازدواج کند. او روی روتختی با صورت روی زمین میافتد، شوکه از غم و اندوه، و خدمتکارش سعی میکند او را شاد کند. هیچچیزی جواب نمیدهد. هیچ لذت مادی نمیتواند درد او را درمان کند. خدمتکار میپرسد: «کیک هویج موردعلاقهتان را چطور؟» زمانبندی پاسخ دویتو به این سؤال باعث خندههای بلند میشود.
من صحنه آخر فیلم «پول دیگران» را دوست داشتم. احساس نمیشد اضافه یا ساختگی باشد و از نیاز غریزی یک استودیوی هالیوودی برای ارائه یک پایان خوش که باروحیه فیلم همخوانی نداشته باشد. «پول دیگران» یک فیلم چهارستاره است که در صحنه آخر و مهم خود راه را گم میکند و به همین دلیل نیم ستاره از دست میدهد، اما این بدان معنا نیست که از هر لحظه تا پایان خوش که غمگینترین لحظه فیلم است، لذت نمیبریم.