جدیدترین اخبار
پربازدید های هفته
بیشترین نظر
وب گردی
بسته‌های ویژه خبری
اخبار چهره‌ها
اخبار نهادها و سازمان‌ها

نقد و بررسی فیلم «آربیتراژ» (Arbitrage)

۰۹:۰۰ - ۱۷ خرداد ۱۴۰۳
این فیلم بازنگری‌ای رادیکال در ارزش‌های سنتی را نشان می‌دهد. حمله‌ای است به ذهنیت جدید آمریکایی که ثروت را بالاتر از اخلاق می‌داند. «آربیتراژ» نه‌تنها یک تریلر عالی است، بلکه نمایشی است قانع‌کننده از چگونگی فرار ثروتمندان از مجازات حتی برای قتل!
نقد و بررسی فیلم «آربیتراژ» (Arbitrage)

به گزارش نبض بورس، محمدعلی رضایی هنجنی | این فیلم بازنگری‌ای رادیکال در ارزش‌های سنتی را نشان می‌دهد. حمله‌ای است به ذهنیت جدید آمریکایی که ثروت را بالاتر از اخلاق می‌داند. «آربیتراژ» نه‌تنها یک تریلر عالی است، بلکه نمایشی است قانع‌کننده از چگونگی فرار ثروتمندان از مجازات حتی برای قتل!

 

در فیلم‌ها تمایل داریم خودمان را با شخصیت اصلی، حتی اگر او یک حقه‌باز بی‌احساس باشد، دچار هم‌ذات‌پنداری کنیم. فیلم «آربیتراژ» ساخته نیکلاس جارکی و بازیگری ریچارد گیِر، به‌خوبی این کنجکاوی را به تصویر می‌کشد. این فیلم داستان مردی را روایت می‌کند که درگیر یک کلاهبرداری چندمیلیون‌دلاری است، به همسرش خیانت می‌کند، سعی در پنهان‌کردن مرگ معشوقه‌اش دارد و حاضر است حتی دختر خودش را قربانی کند. بااین‌حال، تماشاگران با هیجان و تشویش نظاره‌گر تلاش‌های او برای فرار از مجازات هستند.

گِیر همیشه بازیگری بوده که به‌خوبی رازهایی پنهان در زیر سطح را به نمایش می‌گذارد. او با چهره‌ای به طرز بعیدی زیبا، در این فیلم به تجسم یک گرگ وال‌استریت تبدیل شده است؛ مردی میلیاردر، جذاب، بخشنده، مورداحترام و البته یک کلاهبردار تمام‌عیار. او نقش رابرت میلر را بازی می‌کند که چهره‌اش به‌احتمال زیاد با اطمینان‌بخشی از روی جلد مجلات مختلف دیده شده است.

نقد و بررسی فیلم «آربیتراژ» (Arbitrage)

با شروع داستان، او درگیر ادغام امپراتوری سرمایه‌گذاری خطرپذیر خود است و ۴۰۰ میلیون دلار بدهی را نه‌تنها از سرمایه‌گذاران، بلکه حتی از دخترش، بروک (با بازی بریت مارلینگ)، پنهان کرده است. بروک که مدیر مالی شرکت پدرش است، جوان و باهوش است و به فریبکاری پدرش شک نمی‌کند. اگر این فریبکاری فاش شود، او به دردسر بزرگی خواهد افتاد. این ما را به یاد شرکای تجاری و اعضای خانواده برنی مادوف می‌اندازد. هر دوی مادوف و میلر که شخصیت میلر تا حد زیادی از او الهام گرفته، اعتماد، علاقه و احترام بسیاری را به دست آورده بودند که می‌توانستند با دقت بیشتری نگاه کنند.

رابرت میلر مشکل دیگری هم دارد: یک معشوقه پرخرج به نام ژولی کوت (با بازی لتیشیا کاستا) که یک گالری هنری تأسیس کرده است. میلر از آن دسته مردانی است که حتی اگر معشوقه‌اش باید مخفی بماند، به یک زن باکلاس نیاز دارد. همسرش، الن (با بازی سوزان ساراندون)، می‌داند که رابرت به او خیانت می‌کند و این را به‌عنوان یکی از قوانین بازی می‌پذیرد. الن، زنی باکلاس و آراسته، نمونه‌ای از یک «همسر شرکتی» است که احتمالاً حکم دیوان عالی مبنی بر اینکه یک شرکت یک شخص است را درک کرده است.

نقد و بررسی فیلم «آربیتراژ» (Arbitrage)

ژولی می‌داند چطور رابرت را تحت‌فشار بگذارد. یک شب خیلی دیر، زمانی که رابرت دارد او را به جایی می‌رساند، به‌خاطر خستگی چرت می‌زند و ماشین تصادف می‌کند. ژولی کشته می‌شود. رابرت فکر می‌کند با اورژانس یا وکیلش تماس بگیرد (می‌توانیم حدس بزنیم) اما منصرف می‌شود، با درد از محل تصادف دور می‌شود و با یک تلفن‌عمومی با جیمی گرانت (با بازی نیت پارکر) تماس می‌گیرد. جیمی پسر یک راننده سابق است که رابرت به او لطف‌های زیادی کرده است.

گرانت به کمک او می‌رسد و بعد از حادثه، او را به‌عنوان شاهد جا می‌زند. میلر وجدان درد دارد؛ اما آن را نادیده می‌گیرد، به نحوی خودش را سرپا نگه می‌دارد، اعتمادبه‌نفس همیشگی‌اش را به نمایش می‌گذارد و به شعبده‌بازی با معاملهٔ تجاری ادامه می‌دهد. اما مایکل برایِر (با بازی تیم راث)، یک کارآگاه پلیس ژولیده، صحنهٔ تصادف را بررسی می‌کند و متوجه می‌شود که چیزی درست نیست. بر خلاف انتظار میلر، او برای بازجویی سراغش می‌آید. روث با کنجکاوی ظاهراً بی‌تفاوت و گپ‌زنی، تهدیدی پنهان را بروز می‌دهد.

نقد و بررسی فیلم «آربیتراژ» (Arbitrage)

شاید قبلاً هم شاهد عناصر چنین سناریویی بوده‌ایم، اما نیکلاس جارکی، نویسنده و کارگردان جوان که اولین فیلم بلندش را می‌سازد، خود را به‌عنوان یک صنعتگر ماهر با هسته‌ای از خشم اخلاقی ثابت می‌کند. او می‌داند که چطور یک تریلر جذاب بسازد، آن‌قدر خوب ساخته شده که احساس کردم به‌طورجدی درگیر آن هستم. «آربیتراژ» نمونه‌ای از فیلمنامهٔ خوب و ساختار محکم در خدمت شخصیت‌های باورپذیر است. این فیلم به‌جای تکیه بر اکشن در پردهٔ سوم، داستان را روایت می‌کند. این فیلم در یک سنت کلاسیک قرار می‌گیرد.

هیچکاک موضوع آشنای خود را «مرد بی‌گناه، متهم به‌ناحق» می‌نامید. جارکی در اینجا با دادن یک مرد گناهکار که به‌درستی متهم شده، فشار را بالا می‌برد و همین باعث می‌شود فیلم به طرز هوشمندانه‌ای درگیرکننده باشد.

ما نمی‌توانیم جلوی هم‌ذات‌پنداری با شخصیت اصلی را بگیریم. این در ذات سینما رفتن ما نهفته است. بااین‌حال، با وحشت تماشا می‌کنیم که میلر برای رسیدن به پیروزی به هر قیمتی حاضر است به هر کسی خیانت کند - جیمی گرانت، دخترش، همسرش. این فیلم، به‌ویژه پایان آن، به معنای واقعی کلمه نمی‌توانست تحت کد تولید قدیمی منتشر شود.

نقد و بررسی فیلم «آربیتراژ» (Arbitrage)

این فیلم بازنگری‌ای رادیکال در ارزش‌های سنتی نشان می‌دهد. حمله‌ای است به ذهنیت جدید آمریکایی که ثروت را بالاتر از اخلاق می‌داند. بسیاری از ما ممکن است رابرت میلر را نمونه‌ای از مدیران مالی بدانیم که آگاهانه سرمایه‌گذاری‌های بی‌ارزش را به افرادی که به آن‌ها اعتماد دارند می‌فروشند و سپس خودشان روی شکست آن‌ها شرط می‌بندند. این یکی از جنایات وال‌استریت بود که منجر به فروپاشی و بحران مالی ۲۰۰۸ شد. علیه آن دزدان هرگز اتهامی مطرح نشد. آن‌ها همچنان به کار خود ادامه می‌دهند.

«آربیتراژ» نه‌تنها یک تریلر عالی است، بلکه نمایشی قانع‌کننده از چگونگی فرار ثروتمندان از مجازات حتی برای قتل است.

 

برای تماشای فیلم با دوبله فارسی اینجا کلیک کنید.

پاسخ دهید
سایت نبض بورس از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.