به گزارش نبض بورس، محمدعلی رضایی هنجنی | فیلم سینمایی Moneyball فیلمی هوشمندانه، مهیج و تأثیرگذار است که بهجای تمرکز صرف روی ورزش، به جنگ میان شهود و آمار با چاشنی اقتصاد میپردازد. فیلمی که حتی اگر با اطلاع از موضوع فیلم به تماشا بنشینید، برای هوشمندی و عمق آن آمادگی نخواهید داشت.
در فصل سال ۲۰۰۲، کمدرآمدترین تیم لیگ برتر بیسبال آمریکا توانست رکوردی جدید در لیگ آمریکا با ۲۰ برد پیاپی به دست آورد. این تیم همان فصل را با ۱۱ باخت متوالی آغاز کرده بود. آنچه دراینبین اتفاق افتاد، موضوع فیلم «مانیبال» است؛ فیلمی هوشمندانه، مهیج و تأثیرگذار که بهجای تمرکز صرف روی ورزش، به جنگ میان شهود و آمار با چاشنی اقتصاد میپردازد.
حتی اگر با اطلاع از موضوع فیلم به تماشا بنشینید، برای هوشمندی و عمق آن آمادگی نخواهید داشت. داستان حول شخصیت بیلی بین (با بازی برد پیت)، مدیرکل تیم اوکلند اتلتیکز میچرخد. او پس از شروع ناموفق بهعنوان بازیکن لیگ برتر بیسبال، به بخش مدیریت روی آورد و نفرت از باختن، او را هدایت میکرد. در فصل قبل، او تیم اتلتیکز را به سری جهانی رساند، اما باختند و سه بازیکن کلیدیشان توسط تیمهای ثروتمندتر با پیشنهادهای مالی هنگفت، جذب شدند.
بین که با چالش بازسازی تیم با بودجهٔ محدود روبرو بود، تحتتأثیر تئوریهای پیتر برند (با بازی جونا هیل) قرار گرفت. برند، فارغالتحصیل باهوش و کمتحرکی از دانشگاه ییل بود که با تحلیل آمار به ارزیابی دقیق بازیکنان بیسبال بر اساس «هزینه-بهره» میپرداخت.
او بین را متقاعد کرد تا بر اساس آمار کلیدی عملکرد بازیکنان که نشاندهندهٔ بازیکنان کمارزش اما بااستعداد بود، تیم را شکل دهد. آنها با هم تیمی را ساختند که در ابتدا احمقانه به نظر میرسید، اما در طول یک فصل سخت، خود را بهعنوان باارزشترین تیم بیسبال ثابت کرد.
شخصیت «پیتر برند» بر اساس افرادی در کتاب «مانیبال: هنر برندهشدن در بازیای ناعادلانه» اثر مایکل لوئیس (چاپ ۲۰۰۳) ساخته شده است. بازی جونا هیل کمحرف و جذاب است؛ یک پسر چاق که هرگز در زندگیاش بیسبال بازی نکرده است، با تحلیل آمار چند دههای بیسبال ثابت میکند که ویژگیهای برندهٔ بازی همیشه آنهایی نیستند که پیشکسوتان به دنبالش میگردند. او خجالتی و آرام است، اما با تردید و درعینحال با اطمینان به پیشبرد تئوریهایش میپردازد.
بیلی بین با بازی پیت، مردی درونگرا و تنهاست که از یک ازدواج شکستخورده رنج میبرد و دل در گرو دخترش کیسی (با بازی کریس دورسی) بسته است. او چنان جاهطلب است که تحمل تماشای بازی در استادیوم را ندارد و گاهی اوقات در حین گوشدادن به رادیو، بیهدف رانندگی میکند. او کاملاً میداند که اگر تئوریهای خود را برای کل فصل دنبال کند و شکست بخورد، دیگر جایی در دنیای بیسبال نخواهد داشت. او با مخالفت شدید مدیر باتجربهٔ تیم، آرت هاو (با بازی فیلیپ سیمور هافمن)، روبرو میشود که احساس میکند تجربهاش توسط مدیری که مجذوب تئوریهای نپخته و امتحانپسنداده یک نظریهپرداز از دانشگاه آیوی لیگ است، زیر سؤال رفته است.
کارگردان فیلم، بنت میلر است که هافمن را در نقش اصلی فیلم کاملاً متفاوت «کاپوتی» نیز کارگردانی کرده است. «مانیبال» یک فیلم ورزشی سنتی نیست و در واقع برای طرفداران غیرورزشی و شیفتگان حوزه تئوریهای اقتصادی و آکاری هم جذابیت دارد. این فیلم مجموعهای از بازیهای بزرگ نیست. فیلم وقتی به زمین بازی میرود، برای لحظات حساس و بهخوبی انتخاب شده است. جوهرهٔ فیلم در دیالوگهای مختصر و هوشمندانه دو فیلمنامهنویس برجسته، آرون سورکین («فیلمنامهنویس شبکه اجتماعی») و استیون زیلیان («فیلمنامهنویس دار و دستههای نیویورک») نهفته است. همانطور که در «شبکه اجتماعی» دیدیم، بحثهای انتزاعی، بازتابدهندهٔ تعارضات عمیق احساسی هستند. لحظات خندهدار زیادی وجود دارد، اما تنها یکی دو مورد از آنها بهخاطر خطوطی است که قرار است خندهدار باشند. در عوض، خندهٔ ما از درک، آگاهی از طنز، قدردانی از نیشخندهای عالی و از همه مهمتر، بینش به ماهیت انسان نشئت میگیرد.
در واقع این فیلمی دربارهٔ تجارت است. هیچیک از بازیکنان بهصورت جداگانه نقش مهمی ندارند. تمام درام در ذهن مدیرکل و متخصص آمار او اتفاق میافتد. آنها خلاف سنت و به نفع تحلیل عددی شرط میبندند. این کار با یک قرن تاریخ بیسبال مغایرت دارد، هرچند که در تمام این سالها، طرفداران با ورقزدن تقویمهای بیسبال در برنامههای گفتگو، تئوریهای آماری خستهکنندهای ارائه دادهاند. چیزی که تحلیلگران اعداد ثابت کردند این است که یک کامپیوتر میتواند بهتر از غریزه انسانی، یک تیم بسازد.
این بخش کمی غمانگیز است، کل فیلم حس ملایمی از اندوه را القا میکند. پیت صحنههای تأثیرگذاری با جونا هیل دارد که در آنها درمورد معنای همهٔ این تلاشها صحبت میکنند. فرقی نمیکند ۲۰ بازی برنده داشته باشید، تنها چیزی که اهمیت دارد، برندهشدن در آخرین بازی فصل است. حتی بازیکنان هم صرفاً ابزار هستند و لحظات دراماتیکی وجود دارد که بازیکنان معاوضه یا به تیمهای پایینتر فرستاده میشوند. حرف اصلی فیلم آن است که بیسبال (و با نگاهی کلی هر ورزشی) یک تجارت است. این ما طرفداران هستیم که آن را بهعنوان یک بازیدوست داریم و تماشا میکنیم.
میتوانید این فیلم را با دوبله فارسی از اینجا تماشا کنید.