به گزارش نبض بورس، محمدعلی رضایی هنجنی | "کارخانه آمریکایی" بدون شک مخاطبی بسیار بزرگتر از مستند معمولی با تمرکز بر جنبش کارگری معاصر پیدا خواهد کرد. این فیلم تصویری از مبارزه بین نیروی کار و مدیریت ارائه میدهد که جاودانه است.
در سال 2008، کارخانه خودروسازی جنرال موتورز در دیتون، اوهایو به عنوان یکی دیگر از قربانیان سقوط اقتصاد تعطیل شد. مستندسازان استیون بوگنار و جولیا ریچرت از جمله شاهدین ساعات پایانی آن بودند که نه تنها در خارج از کارخانه فیلمبرداری کردند و با تعدادی از کارگران از کار بیکار شده مصاحبه کردند، بلکه به برخی از این کارگران دوربین های کوچک دادند تا فیلمبرداری از آخرین خودروهایی که از خط تولید خارج میشوند را انجام دهند.
همانطور که مشخص شد، این پایان داستان برای کارخانه نبود؛ این کمپانی چند سال بعد، خریداری شد و دوباره افتتاح شد تا تلاش شود تا مشاغل تولیدی را به این منطقه بازگرداند. این مانند شادترین پایانها به نظر میرسد، اما همانطور که آخرین فیلم بوگنار و ریچرت، "کارخانه آمریکایی"، به شیوهای چشمگیر نشان میدهد، اینطور نبود.
این کارخانه در سال 2014 توسط چائو دووانگ، میلیاردر چینی که تصمیم گرفت کارخانه را به عنوان شعبه ایالات متحده فویائو، شرکت تولید شیشه خودرو خود بازگشایی کند، خریداری شد. طبق تصور دووانگ (که در شرکت خود به عنوان رئیس چائو شناخته میشود)، این برنامه استخدام تا 2000 کارگر و افزایش آنها با حدود 200 کارگر اضافی که از چین آورده شده بودند تا به آموزش مجدد کمک کنند، بود. چائو در اعلام برنامه های خود برای کارخانه، در مورد امید خود برای تغییر دیدگاه آمریکایی ها نسبت به چینی ها و نشان دادن اینکه آنها می توانند با هم در هماهنگی کار کنند صحبت میکند. آیا این واقعاً ممکن است؟ برای تلاش برای پوشش دادن شکاف فرهنگی، ما شاهد هستیم که کارگران تازه وارد چینی در جلسات آموزشی شرکت میکنند تا به آنها کمک کند تا بهتر با همتایان آمریکایی خود تعامل داشته باشند - به نظر میرسد آنها شگفت زده شده اند، به عنوان مثال، آمریکایی ها اجازه دارند لباس راحت تری بپوشند و حتی می توانند با صدای بلند درباره رئیس جمهور خود شوخی کنند.
در مورد کارگران آمریکایی، تعدادی از آنها در GM کار کرده بودند، برخی ممکن است شک داشته باشند اما اکثر آنها مایل هستند که این را بهخاطر حقوق ثابت نادیده بگیرند، حتی اگر نصف آنچه چند سال پیش در GM میساختند باشد.
در ابتدا، به نظر میرسد که همه چیز ممکن است واقعاً کار کند، بهخصوص که تعصبات هر طرف شروع به کاهش میکند. مشکل این است که تفاوتهای ذاتی بین نگرشهای چینی و آمریکایی نسبت به کار وجود دارد که بهسادگی نمیتوان آنها را نادیده گرفت. همانطور که دووانگ دیرتر کشف میکند، رویکردی که فویائو را در چین مؤثر کرد، در اینجا کار نخواهد کرد. برای تلاش برای پر کردن این شکاف، برخی از مدیران آمریکایی برای مشاهده نحوه کار سیستم خود به چین آورده میشوند، اما تلاشها برای اجرای آنچه شاهد بودهاند نتیجه خوبی نداشته است.
همانطور که دووانگ از عملکرد ضعیف کارخانه ناامید میشود، شروع به فکرکردن به پیوستن به اتحادیه کارگران خودروسازی میکنند، حرکتی که دووانگ قسم میخورد منجر به تعطیلی کارخانه برای همیشه خواهد شد.
زمانی که تمرکز فیلم شروع به تغییر از برخورد فرهنگی به مبارزه بر سر رأیگیری آینده در مورد اتحادیه شدن میکند، فیلم شروع بهشدت یافتن میکند زیرا نشان میدهد که چگونه کارگران طرفدار اتحادیه توسط مدیریت هدف قرار گرفتهاند آن هم به این دلیل که جسارت داشتند صحبت کنند. اگرچه داستان خاص "کارخانه آمریکایی" در نهایت برای بسیاری خوشحالکننده نباشد، اما بااینوجود گواهی تکاندهنده بر اهمیت جنبش کارگری در این کشور و اینکه چگونه حتی با تغییر چهره صنعت، همچنان به همان اندازه مهم است.
"کارخانه آمریکایی" بدون شک مخاطبی بسیار بزرگتر از مستند معمولی با تمرکز بر جنبش کارگری معاصر پیدا خواهد کرد. این فیلم تصویری از مبارزه بین نیروی کار و مدیریت ارائه میدهد که جاودانه است. حتی شگفتانگیزتر این است که باتوجهبه موضوع، این کار را به شیوهای اغلب جذاب و سرگرمکننده انجام میدهد.
میتوانید این مستند را از اینجا تماشا کنید.