به گزارش نبض بورس، محمدعلی رضایی هنجنی | «۹۹ خانه» همچون یک یک حفاری خشمگین در معنای خانه، ناامیدی متصل به املاک و مستغلات، غرور مالکیت و ثبات تعلق است. اثری که به شکلی تاثربرانگیز بر قربانیان بختبرگشته بحران املاک و مستغلات آمریکا عمل کرده و رویای آمریکایی را به باد انتقاد میگیرد.
رامین بحرانی فیلمهایی درباره رؤیای آمریکایی میسازد که از دیدگاه کسانی که در حاشیه زندگی «جریان اصلی» زندگی میکنند، غیرواقعی دیده میشود: مهاجران، کودکان، افراد جابهجا شده یا کسانی که خیلی آسیبدیده و دیگر نمیتوانند در این جامعه مشارکت کنند.
اغلب، این افراد هنوز به رؤیای آمریکایی اعتقاد دارند. آنها امیدوارند، تلاش میکنند و برنامهریزی میکنند. اما سیستم آنها را شکست داده است. سیستم خراب است و هرگز بیشتر از فیلم جدید بحرانی، یعنی «۹۹ خانه» با بازی مایکل شانون، اندرو گارفیلد و لورا درن، خرابتر نبوده است.
ریک کارور (شانون)، کارگزار املاک، در سراسر فیلم «۹۹ خانه» هشدار میدهد: « در مورد املاک و مستغلات احساساتی نشوید»، زیرا مردم پس از عدم پرداخت اقساط بانک، بهاجبار اخراج میشوند.
ممکن است نصیحت کارور، باتوجهبه سقوط اقتصادی و بحران مسکن، عملی باشد، اما بیرحمانه نیز هست. املاک و مستغلات برای ریک کارور به معنای پول و فرصت است؛ اما برای دیگران به معنای «خانه» است و چه چیزی برای انسانها حیاتیتر از مفهوم «خانه» است؟
فیلم با یک سکانس اخراج وحشیانه، با یک برداشت بلند فیلمبرداری میشود. وقتی ساکن خودکشی میکند، خون روی دیوارهای حمام میپاشد، همه اینها در حالی اتفاق میافتد که اداره کلانتری، تحت نظارت ریک کارور، مردی با چشمهای کوسهمانند در یک کتوشلوار آبی نامناسب به خانه حمله میکند.
داستان به دنیس نش (اندرو گارفیلد)، یک پدر مجرد که با مادرش (لورا درن) و پسر کوچکش کانر (نوآ لوماکس) در خانه خانوادگیش زندگی میکند، تغییر میکند. مادر در اتاق نشیمن یک کسبوکار آرایشگری دارد. دنیس در ساختوساز کار میکند؛ اما کارها سخت پیدا میشوند. هیچکس دیگر چیزی نمیسازد. قبضها انباشته میشوند. آنها در خطر ازدستدادن خانه خود هستند. دنیس برای کسب زمان بیشتر به دادگاه میرود، سعی میکند یک وکیل تسخیری را برای کار رایگان متقاعد کند.
یک روز، حسابرسی سر میرسد. اداره کلانتری، به رهبری ریک، برای اخراج آنها ظاهر میشود. در یک صحنه هراسآور از افزایش وحشت، دنیس و مادرش اعتراض میکنند؛ زیرا ریک با آرامش و درعینحال با پرخاشگری شدید میگوید: «این دیگر خانه شما نیست، پسر». مبارزهای که در پی آن رخ میدهد با فوریتی تقریباً غیرقابلتحمل بازی و فیلمبرداری شده است (بابی بوکوفسکی، فیلمبردار، کار فوقالعادهای در سراسر فیلم انجام میدهد).
با دو دقیقه فرصت برای تخلیه، خانواده نفسزده هر چیزی را که میتوانند در صندوقعقب یک وانت جا دهند، جمع میکنند و به یک هتل ارزانقیمت پر از افرادی در همان وضعیت میروند. زنی میگوید: «ما دو سال است که اینجا هستیم.»
دنیس هر کاری که لازم باشد انجام خواهد داد تا خانهاش را پس بگیرد، از جمله قبول یک کار ساختمانی برای دشمن خود ریک. این یک معامله با شیطان است. دنیس به حلقه پول آسان، معاملات سایهدار کارور، کشیده میشود. تقریباً در هیچ زمانی، دنیس در سمت دیگر آن اخراجها قرار دارد، در راهرو ایستاده و منتظر است تا ساکنان گیج و عصبانی تخلیه شوند.
سکانسهای دربهدر استادانه هستند. به نظر نمیرسد این افراد بازیگران حرفهای باشند (اگرچه ممکن است باشند)، واکنشهای آنها بسیار خام و واقعی است. مخاطب در موقعیت ناراحتکنندهای قرار میگیرد که تماشاگر، شاهد نازلترین لحظه یک انسان است.
«99 خانه» مانند یک تریلر (از سکانس افتتاحیه خیرهکننده خود با یک برداشت) عمل میکند، با عناصر ملودرام برای افزایش خطرها. (برخی از عناصر ملودرام به خوبی بقیه عمل نمیکنند، زیرا بر مصادف، مسابقه با زمان و غیره تکیه میکنند؛ واقعیت به اندازه کافی وحشتناک است.)
«99 خانه» با موسیقی اصلی پرقدرت آنتونی پارتیس و ماتئو زینگالز، که تقریباً زیر هر صحنه میتپد، یک تغییر برای بحرانی را نشان میدهد. سایر ویژگیهای او درامهای کوچکی بودهاند که به همین ترتیب فیلمبرداری شدهاند: بسیاری از کارهای دوربین دستی و یک رویکرد طبیعی. «۹۹ خانه» دارای ظاهری قوی، حال و هوای جسورانه و با شاتهای جالبتوجه مانند آن سکانس افتتاحیه، و همچنین چند شات هوایی از خانههای پخششده در زیر، است. از آن نقطه دید، خانهها معمولی به نظر میرسند. البته برای کسانی که روی زمین هستند، این یک داستان بسیار متفاوت است.
اندرو گارفیلد، بهعنوان مردی که در وظیفه خود بهعنوان محافظ و تأمینکننده «شکست خورده است»، در سراسر فیلم احساس تقریباً دائمی اضطراب دارد، نفسش در گلویش گیر میکند، وضعیت بدنش سفت و هوشیار است. اشکها تهدید میکنند که او را غرق کنند، اما دنیس وقت برای خودخواهی ندارد. هیچکس ندارد. هدف اصلی او بازپسگرفتن خانهاش است، شکاف بیثباتی دائمی زیر او و خانوادهاش باز میشود.
بحرانی این گرما را در توطئههای طرح حفظ میکند، زیرا کارور با پیشنهادهای ثروت (به معنای دنیای
فیلمهای بحرانی، یادآور فیلمهای جعفر پناهی (که همچنین بر روی حاشیهنشینان تمرکز دارند)، انتقادی از مفهوم «جریان اصلی» هستند. اگر قرار است جریان اصلی وجود داشته باشد، باید مرزها فراگیرتر باشند. فیلمهای بحرانی در حکم خواستهای فوری هستند که مخاطبان به جهان و مردم اطراف خود توجه کنند. بحرانی این کار را نه با ساختن فیلمهای «پیامرسان»، بلکه با تمرکز بر شخصیتهای فردی انجام میدهد، خواه یک خواننده سابق پاکستانی باشد که اکنون یک چرخدستی غذا را در منهتن هل میدهد یا یک پسر کوچک لاتین که در یک کارگاه تعمیر خودرو کار میکند و یا سنگالی - آمریکایی خوشبین که تاکسی میراند و آرزوی تبدیلشدن به مهماندار هواپیما را دارد. از طریق این شخصیتها، بحرانی زندگی آمریکایی، اقتصاد آن، تقسیم طبقاتی آن، فرضیات و لایههای اجتماعی آن را نقد میکند. مانند پناهی، او یک انسانگرا است. کرامت فرد همه چیز است.
«۹۹ خانه» یک حفاری خشمگین از معنای خانه، ناامیدی متصل به املاک و مستغلات، غرور مالکیت و ثبات تعلق است. سرعت هرگز کاهش نمییابد. زمانی که یک نفر زیر جریان اصلی قرار میگیرد، تقریباً غیرممکن است که دوباره پایگاه محکمی به دست آورد. این شخصیتها برای زندهماندن سخت تلاش میکنند.
میتوانید این فیلم را با دوبله فارسی از اینجا تماشا کنید.