به گزارش نبض بورس، در هنگام ریزشهای بورس، یکی از دلایلی که برای نزولی بودن بازار مطرح میشد این بود که بورسبازان توقع ریزش در دیگر بازارها از جمله افت قیمت دلار را دارند و به همین دلیل است که در بورس هم فروشنده شدهاند. اما در نهایت دیدیم که بازارهای موازی مثل ارز، سکه و مسکن افت چندانی را تجربه نکردند. اما بورس به افت خود ادامه داد و هنوز هم منفی است. به عنوان مثال دلار از سقف تاریخی خود حدود ۳۵ درصد افت کرد اما دوباره صعودی شد تا اصلاح آن به حدود ۲۵ درصد محدود شود. اما بورس به طور پیوستهای به جز بازههای محدودی در حال افت بوده و از اوج خود تقریبا ۵۰ درصد ریزش داشته است.
حال سوالی که ایجاد میشود این است که چرا بورس ریخت اما بقیه بازارها افت چندانی را تجربه نکردند؟
برخی از کارشناسان اعتقاد دارند که هر چند از نیمه دوم مرداد ماه تاکنون که شاخص کل افت ۴۶ درصدی داشته دلار صعودی بوده است، اما باید از زمانی قبلتر روند این دو بازار را مقایسه کرد.
یکی از تاریخهایی که برای بررسی روند دلار و بورس توسط این دسته از تحلیلگران مطرح میشود، اواسط سال ۹۶، یعنی هنگام شروع جهش ارزی و خروج دیگر بازارها از رکود، است. در آن زمان شاخص کل بورس حدود ۸۵ هزار واحد بود و قیمت دلار هم کمتر از ۴ هزار تومان. حال بعد از بیش از ۴۰ ماه، شاخص کل به بیش از ۱.۱ میلیون واحد رسید و دلار هم حدود ۲۴ هزار تومان است. به عبارتی دیگر طی این مدت و در شرایطی که دلار رشد ۵۰۰ درصدی داشته، رشد بورس بیش از ۱۲۰۰ درصد بوده است.
البته نقدی که به این تحلیل میشود این است که نباید دلار را با بورس به این صورت مقایسه کرد. زیرا که بورس به طور تاریخی زیر ارزش واقعی بوده و رشد بیشتر آن نسبت به دلار هم در واقع جبران آن عقبماندگی تاریخی بوده است.
یکی دیگر از فرضیهها که همچنان مطرح میشود این است که بورس با قیمت دلارهای پایینتری خود را هماهنگ کرده است. این دسته از کارشناسان اعتقاد دارند که در صورت رفع تحریمها و بازگشت آمریکا به برجام، ممکن است قیمت دلار کاهشی شود. در چنین شرایطی هم بورسبازان اعتقاد به رفع تحریمها دارند و به همین دلیل در انتظار کاهش ارزش ارز هستند.
مثالی هم که این افراد مطرح میکنند هنگام انتخابات آمریکا است که پیشبینی بورسبازان از نتیجه انتخابات درستتر از پیشبینی بازار دلار بود. به طوری که قیمت دلار در سطوح بالا مانده بود و بعد از انتخابات و با مشخص شدن پیروزی بایدن، وارد مسیر نزولی شد.
اما مهمترین دلیلی که مطرح میشود غلبه هیجان بر بورس و کمرنگ شدن نقش تحلیل در معاملات است. عدهای از تحلیلگران اعتقاد دارند طی یکی دو سال اخیر تعداد بسیار زیادی معاملهگر جدید وارد بورس شدهاند که کمتر به تحلیل توجه می کنند و چه در هنگام صعود غیرعادی ابتدای سال و چه در نزول آن، عمده معاملهگران بورسی افرادی بودند که بر اساس هیجان سهام میخریدند یا میفروختند.
حال حتی اگر بعد از افتهای اخیر بخش زیادی از این تازهواردها هم از بازار خارج شده باشند، باز هم این جو که بورس هیجانی است بر معاملهگران تحلیلی هم غلبه کرده است. حال در شرایطی که روند بازار نزولی شده حتی آنهایی که بر اساس تحلیل هم فکر میکنند قیمتها جذاب است، به خاطر این که تصور میکنند که بقیه بازار بدون توجه به تحلیل و بر اساس هیجان فروشنده سهام هستند، اقدام به خرید نمیکنند و حتی خود فروشنده میشوند.
اما چنین معاملهگرانی در بازارهای دیگر چندان فعال نیستند. به عنوان مثال بخش عمده معاملات دلار، توسط واردکنندگان و صادرکنندگانی انجام میشود که حجم زیادی ارز و ریال مبادله میکنند و عموما توجه زیادی به تحلیلها و آمارهای اقتصادی دارند. در بازار سکه و طلا هم قیمتها تحت تاثیر بازار جهانی و دلار بازار آزاد است.
برخی دیگر هم به ابهامات و اخباری که تاثیرگذاری زیادی بر بورس دارند اشاره میکنند. (بخوانید: هفت نقطه ابهام بورس) اخبار و ابهاماتی که پیرامون بودجه، نرخ ارز، برجام و نرخ بهره از جمله مسائلی هستند که بر کل اقتصاد و بورس اثرگذارند.
حال اتفاقات دیگری مانند تصمیمات عجیب سیاستگذار بورسی، نرخ کالاها در بازار جهانی و مسائلی مانند حذف رانت انرژی شرکتهای بورسی از جمله چیزهایی هستند که تنها بر بازار سهام تاثیر میگذارند.
دلیل مهم دیگری که مطرح میشود این است که بورس به نقاط جذابی رسیده، اما در فضایی که ترس بر بورسبازان غلبه کرده دیگر پول جدیدی باقی نمانده که خریدار باشد.
این دسته از کارشناسان اعتقاد دارند اجبار حقوقیها به خرید سهام در سطوح بالاتر باعث شده که حالا آنها در این سطوح جذاب دیگر پولی برای خرید سهام نداشته باشند و عدم حمایت و خریدهای جدی در بورس هم به همین علت است.
منبع: بورسان