به گزارش نبض بورس، شاید مهمترین عاملی که سبب شد بورس تهران بیش از یکسال در حالت کما بماند، از بین بردن شفافیت و اعتماد بوده است؛ ۱۷ اردیبهشت بود که فشار فروش سنگینی بر بازار حاکم شد و رئیس سازمان بورس علت آن را شناسایی سود خواند؛ اما بعدها معلوم شد که نورچشمیها از اطلاعات نهانی آگاه بودند و خیلی زودتر از سایرین، به پیشواز ریزش بازار رفتند.
عنصر اعتماد به حدی مفهوم پیدا کرد که حتی خبرهای تاثیرگذار نظیر اصلاح نرخ خوراک پالایشیها، اصلاح بند «س» تبصره ۶ لایحه بودجه و حتی رشد تدریجی نرخ دلار نیما اثربخشی خود را از دست داده بودند و قدرت شوک درمانی و تغییر روند را نداشتند! حتی فوت رئیس جمهور دولت سیزدهم شرایط را برای فعالین بدتر کرد و سازمان بورس با اعمال سیاست تحدید دامنه نوسان این آتش را شعلهور تر کرد؛ حال دولت جدیدی بر سرکار آمده که روز انتخاب ایشان به عنوان رئیس جمهور کشور، شاخص کل کندلی به خود دید که در ۴۵۵ روز گذشته کم سابقه بودهاست. به نظر میرسد اعتماد به دولت جدید وجود داشته اما عناصر بنیادی چه میگویند؟
ارزش دلاری بورس تهران
اگر بر این باور باشیم که نرخ دلار، لنگر انتظاری تمام متغیرهای اقتصادی است، بررسی ارزش دلاری بازار سرمایه به خوبی جایگاهی که در آن قرار داریم را به تصویر میکشد. مطابق تصویر زیر، ارزش دلاری بازار به نیمه دوم سال ۱۳۹۸ برمیگردد. عددی که بعد از آن شاهد رشد عجیب شاخصهای بورسی بودیم. لازم به ذکر است که از آن سال قریب بر ۱۰۷ شرکت درج نماد شدند که اگر بخواهیم ارزش بازار را تعدیل کنیم، ارزش دلاری بورس تهران به کمترین مقدار خود در ۷ سال گذشته نزدیک میشود.
چرخش پول در کشورهای تورمی
با بررسی کشورهای تورمی پی میبریم که سرمایه و پولهای درشت معطوف به یک بازار نیست و بسته به شرایط، این سرمایه بین بازارها چرخش میکند! اتفاقی که سبب میشود تنها بازار هدف مورد اقبال قرار گیرد و سایر بازارها شرایط نوسانی را تجربه کنند!
طبق جدول فوق، حتی سود بانکی بازدهی بیشتری را بازتاب کرده است. به نظر میرسد نوبت این بار متوجه بازار سرمایه خواهد بود و اگر سایر ریسکها از جمله وضع قوانین جدید و افزایش مجدد نرخ بهره را شاهد نباشیم، توجهات پیرامون بورس تهران معطوف خواهد شد.
آیا سیاستهای کلان نیز همسو با رشد بازار هستند؟
متغیرهای تاثیرگذار بر بازار سرمایه نیز پارامتر مهمی است که سرمایه را به بورس تهران هدایت کند. به عبارتی دیگر اگر همچنان ریسکهای ریز و درشتی متوجه بازار سرمایه باشد، قانع شدن سرمایه داران و ایجاد جریان و افزایش ارزش معاملات کار سختی به حساب میآید.
اصلاح بند «س» تبصره ۶ هم کمک به شرکتهای بورسی بود و هم این سیگنال را صادر کرد که سیاستمداران متوجه حساسیت بازار سرمایه هستند. از سوی دیگر اصلاح فرمول نرخ خوراک پالایشیها را شاهد بودیم که به علت بزرگی این صنعت و تاثیرگذاری زیاد بر شاخصهای بورسی، واضحا توجیه پذیری برای ورود به بورس را بالا میبرد.
حتی شاهد تمدید مهلت به خودروسازان جهت خروج از ماده ۱۴۱ بودیم که تاثیر شگرفی بر صنعت لیدر بازار دارد. از سوی دیگر نرخ دلار نیما به صورت تدریجی در حال افزایش هست که بازهم خبر مثبتی برای بورسیها تلقی میشود. مجموع این عوامل در کنار اعتماد به دولت چهاردهم، میتواند روزهای خوبی را برای بازار بسازد. اما منابعی که به بازار سهام سرریز میشوند، آیا به اندازه کافی بزرگ هستند تا بتوانند جریان سازی کنند؟
صندوقهای درآمد ثابت
اگر اولین روز معاملاتی هفته مورخ ۱۴۰۳/۰۴/۱۶ را مبنا قرار دهیم، به خوبی نشان میدهد که انتظار فعالان بازار سرمایه به رشد بازار است. برای اثبات این گزاره رصد صندوقهای درآمد ثابت میتواند معیار مناسبی باشد؛ صندوقهایی که در شرایط رکودی بازار مورد اقبال قرار میگیرند، امروز ۲ هزار میلیارد تومان خروج پول را تجربه کردند که قطعا این سرمایه روانه قسمت سهامی بورس تهران خواهد شد.
خروج نقدینگی که بی سابقه بوده و با توجه به انتظارات ایجاد شده از بازار سرمایه، به نظر میرسد این خروج تداوم داشته باشد. برای فهم بزرگی این عدد، اگر تا ۱۰ روز آینده شاهد خروج پول این چنینی از صندوقهای درآمد ثابت باشیم، عدد به دست آمده با تزریق پول صندوق توسعه ملی به بورس تهران برابری میکند. لازم به ذکر است که بیش از ۵۰۰ همت پول پارک شده در صندوقهای درآمد ثابت وجود دارد.
تهدیدهای بورس تهران
یکی از بزرگترین تهدیدها برای بورس تهران، افزایش نرخ بهره است. سیاستی که در زمان وزارت طیب نیا هم انجام شد و سبب شد که قریب بر یک سال بازار سرمایه به رکود برود! حال که احتمالا وزارت اقتصاد مجددا به طیبنیا برسد، این نگرانی بین فعالان بازار وجود دارد که مجددا اتفاقات ۱۳۹۲ تکرار نشود.
ریاست جمهوری ترامپ نیز تهدید دیگری برای بورس هست. اتفاقی که در کوتا مدت قطعا شوک منفی را القا میکند و در بلند مدت نیز مسیر سختی را پیش پای دولت و بازار قرار خواهد داد؛ ضمن اینکه تغییر گاه و بیگاه قوانین نیز برای هر بازاری مخرب بوده که امیدواریم دولت چهاردهم دست اندازی برای اعمال این سیاستها باشد؛ چرا که «اعتماد» مهمترین رکن بازار سرمایه است.
منبع : اقتصادآنلاین