به گزارش نبض بورس، بازار سرمایه ایران از بدو تشکیل آن متناسب با فرهنگ، اقتصاد، دانش و نیروی کار متخصص این حوزه طراحی و سازمان دهی نشده است. برای توسعه این بازار و رونق بخشی به آن لازم است به تمامی بخشها به صورت متناسب و هم زمان پرداخته شود.
بورس به عنوان کلی، با در نظر گرفتن تمامی ساختارهای آن، در حوزه فرهنگ سازی دارای مشکلات متعددی است که از جمله آنها عدم فرهنگ سازی صحیح در خصوص ایجاد فضای مناسب جهت توسعه فعالان حرفهای این بازار است. فرهنگ عمومی فعالان بازار به چند قسمت تقسیم میشود. قسمت اول به مدیران شرکتها پذیرفته شده در بورس بر میگردد. تجربه نشان داده که شرکتهای پذیرفته شده و شرکتهایی که قصد ورود به این بازار را دارند از لحاظ شناخت، توقعات و رفتارهای خود در این بازار دچار مشکلات زیادی هستند. به عنوان نمونه در حوزه پاسخگویی به سهامدار خرد، شرکتها دارای مشکلات متعددی هستند و در بسیاری از مواقع استانداردهای دسترسی آزاد به اطلاعات، تکریم سهامدار و سیستمهای پرداخت سود به مشتریان خرد را رعایت نمیکنند.
اساسا مدیران شرکتهای فعال در بسیاری از مواقع ارزش واقعی سهامدار خرد را درک نکرده و نمیتوانند مناسب با شرایط و توقعات سهامداران ارتباط موثری برقرار کند. قسمت بعدی نیز به معامله گران این بازار بر میگردد. زمانی که شخص حقیقی یا حقوقی به عنوان سهامدار وارد شرکتهای بورسی میشود از حقوق و تکالیف خود مطلع نبوده و گاه با توقعات خاص خود منجر به ایجاد مشکلات متعددی در شرکتهای پذیرفته در بورس میشود. به عنوان نمونه در زمان مجامع و بحثهای مربوط به تقسیم سود، سهامداران بدون در نظر گرفتن شرایط و مشکلات شرکتها، توقع دارند هر شرکت حداکثر سود قابل تقسیم را در بین سهامداران خود تقسیم کرده و بدون آیندهنگری نسبت به رشد مداوم و توسعه بازار، با ایجاد فشارهای روانی متعدد به مدیران شرکتها سعی در جلب حداکثری منافع کوتاه مدت خود دارند. فرهنگ سهامداری، سرمایه گذاری بلند مدت و ثبات اقتصادی، در بین فعالان بازار به خصوص سهامداران خرد به شدت سطح پایینی دارد. از طرف دیگر و قسمت سوم نیز ارائه دهندگان خدمات به این بازار مانند شرکتهای کارگزاری نیز در بخش فرهنگی دچار ضعف شدیدی هستند. بیشتر ارائه دهندگان خدمات مانند شرکتهای کارگزاری به دنبال کسب منافع خرد حاصل از کارمزد خود بوده و در ارائه خدمات به منافع بلند مدت فعالان این بازار نگاه صحیحی ندارند.
دومین بخش اقتصاد است که در این بخش نبود سرمایه در گردش کافی، پایین بودن ارزش معاملات، کمبود ابزارهای مالی جهت سرمایه گذاری به صورت ارزی و عدم تنوع بخشی به ابزارهای قابل معامله، همگام با بورسهای مطرح در سطح جهانی را میتوان به عنوان بزرگترین مشکلات نام برد. به منظور اصلاح این بخش لازم است سازمان بورس و اوراق بهادار به عنوان متولی امور با انجام مطالعات و توسعه ابزارها، جذابیت لازم جهت ورود سرمایههای بخشهای مختلف به این بازار را فراهم کرده و متناسب با سطح ریسک متقاضیان و فعالان بازار بورس، نسبت به ایجاد، عمق بخشی و توسعه ابزارهای به روز مانند گواهیهای سپرده کالایی متنوع، توکنهای الکترونیک، قراردادهای هوشمند، واسپاری ابزارهای مالی جدید و جذب سرمایههای ارزی اقدامات موثری را صورت دهد.
در سومین بخش دانش و نیروی کار متخصص مطرح است؛ به دلیل نبود رشتههای دانشگاهی خاص و همچنین سرفصلهای آموزش در رشتههای مورد نیاز در بورسها مانند رشتههای مدیریت، مالی، حقوق و کارآفرینی، در این بخش شاهد رهاشدگی و کمبود شدید دانش و نیروی کار متخصص هستیم. اگر به فکر توسعه بازار و رفع موانع و رونق بخشی به بورس به عنوان یکی از ارکان مهم اقتصاد هستیم نمیتوانیم با عدم توسعه دانش و نیروی کارمتخصص، انتظار معجزه و ایجاد تغییرات بنیادی در این حوزه را داشته باشیم.
حال با توجه به نکات اشاره شده لازم است در دولت آتی با نگاه جامع نسبت به رفع موانع و ایجاد زیرساختهای توسعه در هر سه بخش، اقدامات لازم توسط کارشناسان طراحی و با نگاه مدیریتی نو نسبت به اجرای آنها اقدام کرد.
منبع: صدای بورس