به گزارش نبض بورس، ثاراسادات میران | افراد پیش از مبادرت به هر امر تخصصی، پیشفرضی از آن را که قبلاً در ذهن خود به آن پرداختهاند بر روی کاغذ میآورند. آنها در اکثر رشتههای تخصصی دانشگاهی مانند معماری، مدیریت، کارآفرینی و ... قبل از شروع کار، با استفاده از نرمافزارها و ابزارهای طراحی، نقشههای ذهنی خود را اجرایی میکنند.
هر فردی در کسبوکار خویش با طرح تجاری یا طرحهای توجیهی «Business Plan» آشنایی دارد. مثلاً فعالان رشتههای مدیریتی برای بررسی امور و تحلیل شرایط از منظر تهدیدها، فرصتها، نقاط قوت و ضعف، نقشۀ توجیهی خود را طراحی میکنند. این قالب (چهارچوب) در جهان با نام «swot» شناخته میشود. این قالب به نوعی امکان بررسی همهجانبۀ طراحی و امکانسنجیهای مدیریت اقدامات و برنامهها را برای فعالان یک کسبوکار فراهم میآورد؛ و در واقع پیشزمینهای فکری، امکان برنامهریزیای منسجم و دیدگاهی کلی را برای افراد فراهم میسازد.
تقریباً بسیاری از این طرحهای تجاری که از چهارچوب و ساختار ثابتی برخوردارند عبارتاند از:
۱ ـ برآوردی از هزینههای اولیه؛
۲ ـ شرح مختصری از فعالیتهای کلی کسبوکار؛
۳ ـ حداکثر و حداقل سرمایۀ مورد نیاز؛
۴ ـ سرمایۀ در گردش؛
۵ ـ نوع خدمات یا تولیدات؛
۶ ـ برآوردی تقریبی از میزان کسب سود یا زیان با توجه به شاخصههای اقتصادی آن صنعت؛
۷ ـ تعیین نقطه سربهسر.
اگر در همان گامهای نخستین، این الگو در قالبی صحیح و استاندارد طراحی گردد، میتواند میزان ریسک را بکاهد و با پیشبینیهای اولیه، مانع هدررفت سرمایه شود؛ و در واقع، سرمایۀ را در برابر خطر نابودی بیمه کند.
میدانیم اگر برای کسبوکار خود از بانک درخواست وام کنیم، پیش از هر اقدامی میزان سودآوری طرح ما بررسی میشود.
حال به طرح سؤال خود در حیطۀ بازارهای مالی میپردازیم.
چرا معاملهگران بدون طراحی و اجرای یک پیشفرض و قالب اولیۀ برنامۀ معاملاتی در بازارهای پُرنوسان و ریسک بالا، مانند بازارهای مالی، به طراحی این مقوله مهم نمیپردازند؟
تمام افرادی که بهعنوان سرمایهگذار و معاملهگر در بازارهای مالی پُرریسک فعالیت اقتصادی دارند از مخاطرات و آسیبهای جانکاه مشاغل اینچنینی آگاهند. پس چگونه طرح کسبوکار در میان شمار روزافزون معاملهگران خالی است؟
من در سلسله مقالات پیش رو به بررسی اهمیت، علت طراحی، ساختار و ارکان مقدماتی ساختار این طرح معاملاتی میپردازم.
باید دانست که طرح معاملاتی یا کسبوکار معاملاتی «Training Plan» برای کار در بازارهای مالی خصوصیات ویژه و متفاوتی دارد و ذیل مباحث روانشناسی و جامعهشناسی گنجانده شده است. این موضوع برخلاف طرحهای تجاری است که مباحث اقتصادی ـ اجتماعی را در دیدگاه کلی قرار میدهند در حالیکه قالب و الگوی طرح معاملاتی بیشتر به مباحث روانشناسی فردی و اجتماعی میپردازند.
این نکتۀ مهم را فراموش نکنیم که معاملات هر معاملهگری مانند اثر انگشت او منحصربهفرد است. پس معامله گر با توجه به کلیاتی مانند جنسیت، نوع شخصیت، تجرد یا تأهل، سن و جزئیاتی که در آینده به آن خواهیم پرداخت باید طرح معاملاتی خود را شخصیسازی کند و آن را به تناسب سبک زندگی خود به اجرا درآورد.
طی سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ میلادی مدلهای فکری در سایتها و فرومهای بورسی که دربارۀ اخبار و آموزشهای معاملهگران فعالیت داشتند با نام برنامۀ معاملاتی ــ که هر معاملهگر میبایست داشته باشد ــ شکل گرفت.
منشاءِ این خط فکری احساس نیاز و متعاقباً تلاش برای ایجاد الگویی بود تا معاملهگران را در ارتقای سیستم معاملاتیشان، افزایش تمرکز و همچنین جلوگیری از پراکندگیهای ذهنی در حین معاملات یاری کند.
نخست به یکی از چهارچوبهای کلی این برنامه یعنی سؤالات بنیادین، که سرلوحۀ عملکرد معاملهگران است، پرداخته شد. این برنامههای معاملاتی، با توجه به روحیه و شخصیت معاملهگران، قوانینی را که دربردارندۀ سبک زندگی آنهاست در برمیگیرد.
تحقیقات ثابت کردهاند که عملکرد افرادی که طی زندگی شخصی و معاملات خود از چنین قالبهایی خصوصاً الگوهایی که شخصیسازی شدهاند استفاده میکنند، عملکرد بهتری دارند و سود بیشتری را برای خود به دست میآورند؛ چراکه الزامات اولیۀ طراحی این الگوها مواردی از این قبیل است: ۱ـ وجود استراتژی مدیریت ریسک؛ ۲ـ مدیریت سرمایه؛ ۳ـ مدیریت خود و روان. افزون بر آنچه گفته شد، چنین قالبهایی امکان ارزیابی معاملات، بررسی نقاط ضعف و قدرت، کنترل احساسات بهویژه ترس و طمع و اضطراب را آسانتر خواهد کرد.
در پایان شایان ذکر است که باید آگاه بود که این الگوها ضامن موفقیت نیستند؛ اما به معامله گران کمک میکنند تا در شرایط احتمالی نسبت به واکنشهای خود کنترل بیشتری داشته باشند.
پایان بخش اول | آدرس اینستاگرام: https://www.instagram.com/maliraftarii
بیشتر بخوانید: