به گزارش نبض بورس، بازار این روزها خرسی است و تا جایی که چشم کار می کند بر روی نقشه بازار رنگ قرمز است و دیگر هیچ. در بازار خرسی و با چند روز منفی های پیاپی بی شک حد ضرر خیلی از سهامداران فعال خواهد شد و حالا آن ها بر سر دو راهی خروج یا تحمل ضرر بیشتر قرار می گیرند! اما نتیجه چیست؟ در بسیاری مواقع تحمل ضرر بیشتر!بدین مفهوم است که حد ضرر در نظر گرفته شده قبلی، رعایت نشده است. پرسش اصلی این است که چرا این اتفاق می افتد؟
ثاراسادات میران تحلیلگر، کارشناس، مدرس و پژوهشگر مالی رفتاری در گفتگو با خبرنگار نبض بورس در پاسخ به این پرسش گفت: از نظر اقتصاد عامل به حرکت در آوردن بازار، نظام عرضه و تقاضا است و از دیدگاه مالی رفتاری این ترس و طمع که بازارها را به حرکت در می آورد. ترس و طمع یک امر درونی است و هر کندلی که بر روی بازار شکل می گیرد به نوعی بیانگر خرید و فروش های واقعی معامله گران است و نمایانگر رد پای تصمیمات و در پی آن اقداماتی است که تک تک افراد در بازارهای مالی اخذ کرده اند.
میران ادامه داد: این تصمیمات سرچشمه های متفاوتی دارد که به نوعی از ناخودآگاه تا خودآگاه انسان ها را در بر گرفته است و از سوگیری ها، فرهنگ، تربیت، آموزش، اجتماع، شرایط اقتصادی وحتی جغرافیا و عوامل بسیار گسترده ای دیگر در این تصمیم گیری ها دخیل هستند. حتی از دیدگاه اقتصاد عصبی، مطرح می شود که هورمون های عصبی انسان ها در تصمیم گیری ها ما دخیل می باشند؛ مانند سروتونین که با دریافت پاداش ترشح آن افزایش می یابد. بنابراین عوامل بسیار ی در تصمیم گیری معامله گران دخیل اند و باید به این نکته توجه کنیم که ما به عنوان انسان دارای اراده هستیم و قادریم تا ترس و طمع را به کنترل درآوریم.
این کارشناس بازار سرمایه با یک مثال گفتگو را ادامه داد و اظهار داشت: فرض کنید شما به یک مبلغی احتیاج دارید و تصمیم گرفته اید که این مبلغ را از فروش سهامتان تامین کنید. به سراغ فروش عرضه اولیه ها می روید ؛ معمولا این عرضه های اولیه کوچک و سودده هستند و این در حالی است که می دانید یکی از قوانین اصلی دنیای معامله گری این است که جلوی ضررهایت را بگیر و به سودهات اجازه رشد بده! اما پرسش اینجاست که این سود من هر چقدر هم کوچک باشد چرا باید جلوی رشد آن را بگیرم و آن را بفروشم؟و یا ممکن است حتی عرضه اولیه نداشته باشید اما فروش سهام برای تامین مبلغ مورد نیاز را از سهام سودده شروع کنید.
میران ادامه داد: این دیدگاه وجود دارد که این عرضه اولیه ها کوچک هستند و و برای کسب سود مطلوب زمان بیشتری را به خود اختصاص می دهند و یا اینکه این سهم سودش را کرده است و از این سهم های در سود می فروشم و به سهام زیان ده اجازه می دهم که کم کم به نقطه اول خود بازگردند. و دست به توجیهاتی از این قبیل می زنیم که که بالاخره این سهم به قیمتی که خریدم باز می گردد! یا بهتر است که به جای 20 درصد زیان در 15 درصد زیان بفروشم و این توجیه یک توجیه غیرمنطقی است.
این مدرس مالی رفتاری افزود: قبل از هر چیزی میزان ریسک پذیری خود را بسنجید. فرد قبل از اینکه وارد بازار سرمایه شود باید از میزان ریسک پذیری خود به طور دقیق اطلاع و آگاهی داشته باشد. بداند که قدرت پذیرش ریسک او تا چه حد است؟ ریسک پذیری که توسط تست های معتبر سنجیده شده باشد و نه ریسک پذیری که فرد از خودش متصور است! وی اظهار داشت: عوامل متعددی هم در ریسک پذیری فرد تاثیر دارند مانند سن، تاهل و تجرد، شرایط زندگی، شغل، جنسیت و ... . بد نیست بدانیم که مردان از زنان و افراد مجرداز متاهل ها ریسک پذیرتر هستند، و میزان پذیرش ریسک با سن افراد در ارتباط است بدین نعنا که با بالا رفتن سن میزان پذیرش ریسک در افراد کاهش می یابد.
تاثیر اعداد رند بر محدوده حد سود و حد زیان!
این کارشناس بازار سرمایه افزود: بعد از تعیین میزان ریسک پذیری، قبل از ورود به معاملات برای آن محدوده حد زیان را تعیین می کنیم.
میران در ادامه گفت: معامله گران، غالبا به دلایل بسیار و سوگیری هایی ،به حد ضرر خود وفادار نمی باشند. وی افزود: حواسمان باشد که اعداد از لحاظ میزان روندی می توانند بر روی روان انسان ها تاثیر بگذارند. افرادی که دانش مالی رفتاری را مطالعه کرده اند، آموخته اند که بهترین حالت جهت تعیین محدوده سود و زیان این است از تعیین چنین محدوده ایی در روندهای قیمتی روند بپرهیزند. به عنوان مثال اگر من حد ضرر خود را بر روی 1800 تومان یا 1850 تومان و یا 2000 تومان بگذارم باید بدانم که این عدد؛ عددی است که تحلیلگران خبره و هم تحلیلگران تازه کار، آنرا مشاهده کرده اند. پس این عدد، یک عدد روندی است که از نظر روانی ممکن است ما را تحت تاثیر قرار دهد اما باید بدانیم که ما به عنوان کسی که دانش مالی رفتاری را کسب کرده از این عدد دور خواهیم بود و می دانیم که بسیاری از افراد این عدد را دیده اند و بنابراین حد سود و حد ضرر خود را یک عدد غیرروند و نزدیک به محدوده های مورد نظر لحاظ خواهیم کرد؛ و به سمت ریسک پذیری خودمان آن عدد را تعیین می کنیم.
میران گفت: خب تا اینجا می دانیم یک حد سود و یا ضرری وجود دارد و از قوانینی است که باید بدانم چه در بازارهای مالی ایران و چه خارج از ایران موقعیتی را در سمت خرید یا فروش می گیرم، بهترین کار این است که بدانم تا کجا برای خودم حد سود قایلم و یا حد زیان خود را بر چه مبنایی قرار داده ام.
چرا به حد ضرر وفادار نیستیم؟
این مدرس مالی رفتاری اظهار داشت: ما معمولا به سودهای خود اجازه رشد می دهیم پس از رسیدن به حد سود می باست مجددا آنرا مورد بررسی و بازنگری قراردهیم اما؛ چرا وقتی در ضرر فرو می رویم نمی توانیم به محدوده حد ضرر خود پایبند باشیم و آنرا رعایت کنیم ؟ مشاهده شده که مدام در باتلاق ضرر فرو میرویم و دائما فکر کنیم که از این محدوده ممکن است باز گردد و اوضاع آن بهتر می شود و به جای 15 درصد ضرر با 10 درصد ضرر آن را می فروشیم.
میران گفت: اینجا همان نقطه چالشی است که در اقتصاد کلاسیک انسان را عقلایی فرض می کنند و در دانش مالی رفتاری انسان را نرمال و عادی (نه غیرعقلایی) فرض می کنند.
وی ادامه داد: ما از مغز در تصمیم گیری ها به اسم مغز خطاساز یاد می کنیم. به این علت مغز خطاساز که چون خیلی از واقعیت ها را می دانیم اما یادآوری خطاهایی که در گذشته انجام دادیم را به نوعی برای ما مختل می کند با این ادله که بقا و حفظ ما الزامی است و همچنین انسان ها از زیان گریزان هستند و زیان گریزی یکی از خصیصه های بارز انسان ها در بازارهای مالی است. و به این دلیل که انسان ها زیان گریز هستند و پذیرش شکست برای آن ها دشوار است تمایل ندارند در زیان یک سهمی را ببندند و همواره هدفشان این است که در بازارهای مالی سهمی را که دارند با سود آن را به پایان برسانند. پس بنابراین بخاطر حس زیان گریزی انسان ها که بعدها به آن می پردازیم و یکی از نظریه های مهمی است که به آن پرداخته شده است که انسان ها در منطقه زیان ریسک پذیری بالاتری دارند و در منطقه سود ریسک پذیری پایین تری دارند. این بدان معناست که انسان ها در منطقه زیان تحمل زیان بیشتر را دارند به این دلیل که مایل نیستند سهم خود را در زیان ببندند و دوست دارند یا از زیان کم کنند و یا به صفر برسانند اما در منطقه سود تلاش می کنند هر چه زودتر به این موقعیت پایان دهند و از سهمی خارج شوند.
راه حل این است که دفتر معاملاتی تهیه کنیم و این کار به ما کمک می کند که از خطاهای ذهن خطاساز جلوگیری کنیم. من اگر دفتر ثبت معاملات داشته باشم در کنار این ثبت معاملات می توانم خطاهایی را که مرتکب شدم و زیان هایی را که به موقع جلوی آن ها را نگرفتم و حد ضررهایی را که رعایت نکردم را ثبت کنم و حواسم باشم که بابت آن ها به خودم تلنگری بزنم و تذکری بدهم و تنبیه ای در نظر بگیرم. همان طوری که من در معاملاتی که در سود می روند باید به خودم پاداش بدهم باید به معاملاتی که در زیان می روند هم تنبیه ای در نظر بگیرم. این تنبیه و جریمه می تواند مبنی بر این باشد که من یک مدتی معامله نکنم و یا مدتی فقط به صورت دِمو معامله کنم.
وی در انتها گفت: وقتی ما وارد زیان می شویم به نوعی دچار از دست دادن می گردیم و هر از دست دادنی موجب ایجاد حس غم در انسان می شود و این حس غم، ماندگارترین حسی است که در انسان ها وجود دارد و هورمون ها به آن علائم نشان می دهند و در بدن ماندگار است. هورمونی در بدن که پس از هر از دست دادنی منجر به غم می شود 120 ساعت ماندگاری دارد.
این مدرس مالی رفتاری گفت: بهترین تنبیه ای که من می توانم برای خودم در نظر بگیرم پس از رعایت نکردن حد ضرر، این است که 120 ساعت دست به هیچ نوع معامله ای نزنم و فقط دارایی هام رصد کنم و به حد سود و ضررهایی که گذاشته ام پایبند باشم. (اینستاگرام: مالی رفتاری)
بیشتر بخوانید: