برای حفظ قدرت خرید در شرایط تورمی، اشخاص میتوانند از سرمایه گذاری به عنوان راهکاری برای محافظت از ارزش سرمایه و حتی افزایش آن بهره ببرند. برای موفقیت در بازارهای مالی مانند بازار سرمایه که با پیچیدگیهای خاصی همراه است، نیاز است که افراد بتوانند تحولات بازار و عوامل موثر بر آن را تحلیل کنند.
یکی از روشهای تحلیل بازاری مثل بورس، تحلیل بنیادی یا اصطلاحاً تحلیل فاندامنتال است. با استفاده از تحلیل بنیادی افراد میتوانند با ارزیابی وضعیت مالی، خدمات، محصولات، سودآوری، قبا، دورنما و… یک شرکت، ارزش واقعی سهام آن را محاسبه کنند.
با مقایسه ارزش ذاتی یک شرکت با قیمت فعلی سهام آن در بازار، افراد متوجه میشوند که سهام شرکت مورد نظر ارزان است یا گران و این که در شرایط فعلی برای خرید ارزنده است یا خیر.
آگاهی بر وضعیت شرکتی که سرمایهگذار قصد سرمایه گذاری در آن را داشته باشد، بازده بیشتری را میتواند برای وی محقق سازد. این آگاهی در نتیجه چند مرحله بررسی و تحقیق حاصل میشود که در ادامه به اختصار معرفی میشوند.
سرمایه گذاران لازم است پیش از انتخاب و خرید سهام یک شرکت، صورتهای مالی آن را بررسی کرده و نسبت به سودآوری و عملکرد مالی شرکت، اطلاعات کافی کسب کنند.
صورت سود و زیان، ترازنامه و جریان وجوه نقد از مهمترین بخشهای تحلیل بنیادی به شمار میروند و هر کدام از آنها دارای موارد متعددی است که لازم است بررسی شوند.
تحولات اقتصادی در سطح کلان کشور و صنعت مربوطه نیز بر شرکتها تاثیر میگذارند. عواملی مانند تغییرات نرخ بهره، تورم، اشتغال و … میتوانند بر عملکرد شرکتها به صورت مستقیم و غیر مستقیم تاثیر بگذارند.
عامل دیگری که در عملکرد شرکت موثر است و لازم است که مورد بررسی قرار گیرد، استراتژی، کارکرد و مهارتهای مدیران شرکت است؛ این که چه برنامههایی در دستور کار است و چگونه اجرا خواهند شد.
آنچه در بازار اتفاق میافتد شامل میزان عرضه و تقاضا برای محصولات یا خدمات شرکت، نحوه قیمت گذاری و اثر آن بر سودآوری شرکت و مواردی از این دست نیز در تحلیل بنیادی مورد ارزیابی قرار میگیرد. ریسکهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیز که ممکن است بر عملکرد شرکت تاثیر بگذارند، لازم است که بررسی و مدیریت شوند.
سرمایه در گردش از مفاهیم مهم حوزه مدیریت مالی در شرکتها است. منظور از این مفهوم، آن دسته از منابع مالی است که در کوتاهمدت برای تامین نیازهای روزانه شرکت از جمله پرداخت بدهیها، خریداری مواد اولیه و … مورد استفاده قرار میگیرد.
با مدیریت بهینه سرمایه در گردش، شرکتها میتوانند با مدیریت جریان نقدینگی، از بحرانهای مالی جلوگیری کنند. همچنین این مفهوم، شاخصی برای سنجش توانایی مالی شرکتها به شمار میرود.
سرمایه در گردش یکی از شاخصهای مهم در تحلیل بنیادی است و ارزیابی آن نشان میدهد شرکت مدنظر چقدر در مدیریت نقدینگی و پرداخت بدهیهای کوتاه مدت و جلوگیری از مشکلات مالی موفق عمل میکند. سرمایهگذاران با استفاده از این شاخص میتوانند درک بهتری از وضعیت مالی شرکت مورد نظر داشته و تصمیمات بهتری اتخاذ کنند.
به تفاوت بین درآمد و هزینههای ثبت شده در دفاتر حسابداری یک شرکت که هزینههای آشکار خوانده میشوند، سود حسابداری گفته میشود. محاسبه این سود بر اساس یک دوره زمانی معین انجام میشود.
این گونه از سود معمولا در صورتهای مالی شرکت مانند صورت سود و زیان منعکس میشود و معیاری برای ارزیابی توانایی شرکت در خلق ارزش برای سهامداران و سرمایه گذاران به شمار میرود.
این مفهوم نسبت سود حسابداری، جامع تر است و علاوه بر هزینههای آشکار مانند مواد اولیه، دستمزد و اجاره، هزینههای پنهان یا همان هزینه فرصت را نیز شامل میشود. به عبارت دیگر، سود اقتصادی تفاوت بین درآمد به دست آمده و مجموع هزینههای آشکار و فرصتهای از دست رفته است.
درخصوص این دو نوع سود، تفاوتهایی وجود دارد. به عنوان مثال، سود اقتصادی هزینه فرصتها را نیز در نظر میگیرد. همچنین سود حسابداری برای دورههای کوتاه مدت محاسبه میشود و سود اقتصادی به ارزیابی عملکرد شرکت در بازه بلند مدتی میپردازد.
سود حسابداری بر اساس استانداردهای حسابداری محاسبه میشود که ممکن است برخی از هزینهها یا درآمدها را تعدیل کند. اما سود اقتصادی کاملاً مستقل از استانداردهای حسابداری است و بر اساس واقعیتهای اقتصادی و فرصتهای از دست رفته محاسبه میشود. تفاوت سود حسابداری و سود اقتصادی شامل موارد دیگری نیز هست که علاقمندان میتوانند در منابع معتبر از جزئیات آن بیشتر آگاه شوند.