به طور حتم امروزه برهمگان واضح و مبرهن است که استارتاپها و شرکتهای دانشبنیان از زمان شکل گیری و وورد به چرخه صنعت و اقتصاد تحولات چشمگیری را ایجاد کردهاند. این شرکتها برای اینکه پلههای ترقی را طی کنند نیاز به حمایت بی صبرانه مسئولان و نهادهای بانکی دارند تا بتواند مسیر پیشرفت را طی کرده و به بازارهای جهانی ورود کنند.
مهمترین نکته در راهاندازی، تکامل و رشد شرکتهای استارتآپی و دانش بنیانی، موضوع جذب سرمایه است. هر استارتآپی چرخه هزینه خود را دارد؛ بهطوریکه بعد از دوره مرگ ایده، سرمایه اولیه را جذب کرده، ولی در مرحله بعدی نیازمند حمایت توسط نهادهای مختلف و تزریق منابع مختلف نظیر صندوقها، تعاونیها و شرکتهای سرمایهگذاری است. از طرفی قانونگذار برای حمایت از شرکتهای دانشبنیان تدابیری اندیشیده است.
باید به این نکته کلیدی اذعان کرد و گفت که دانشبنیانها تنها اقتصادی است که تحقق سودهای چند برابری و چند درصدی در آن تضمین میشود. اقتصادی که فقط مختص استارتاپهای کوچک نیست بلکه شرکتهای بزرگ فعال دارای ارزش افزوده بالا در زمینه کشاورزی، بهداشت و درمان، انرژی و ... را هم دربر میگیرد که آینده اقتصادی کشور در دستان آنها است. میتوان یادآور شد که آینده کشور به شرکتهای دانشبنیان وابسته و رقم خورده است و فردا این مجموعهها هستند که تصمیم میگیرند سرمایههای ارزشمند خود را در کدام بانک و کجا سرمایهگذاری کنند؛ بنابراین حمایت امروز بانکها از شرکتهای دانشبنیان آینده کشور را رقم میزند و در واقع بانکها با این کار مشتریان خود را برای آینده تامین میکنند؛ بنابراین یکی از ابزارهای ارتقای این شرکتها از جنبه ابزارهای مالی و گسترش بازار، ارائه تسهیلات مالی به آنها است. بهرغم تاکیدات فراوان بر حمایت از اقتصاد دانشبنیان درحال حاضر شاهد مشارکت کم بانکها در تامین مالی شرکتهای دانشبنیان هستیم. از جمله راهکارهای مشارکت بانکها این است که میتوانند با وام دادن و سرمایهگذاری کردن روی استارتآپها و شرکتهای دانشبنیان به آنها کمک کنند.
باید این امر مهم را پذیرفت که سرمایهگذاری در این شرکتها ریسک پذیر بوده و هست و امکان دارد که با صرف هزینههای بالاتر نیز نتوان امیدوار به سودآوری شرکتها شد بنابراین باید در این زمینه با احتیاط قدم برداشت و حمایت کرد. هدف اصلی شرکتهای دانشبنیان تولید محصولات تجاری فناورانه است. این شرکتها با بهکارگیری دانش و فناوری نوین قصد دارند دست به تولید جدیدی بزنند که تاکنون سابقه نداشته، از طرفی ممکن است این شرکتها در مرحله تجاریسازی (مرحله تولید نهایی) نتوانند به نتیجه مطلوب برسند و این یعنی بالا بودن ریسک این شرکتها در مقایسه با سایر شرکتهای تجاری. همین امر باعث شده که نهادهای معمولی تامین مالی در ایران مانند بانکها تمایل نداشته باشند که در تامین مالی این دسته از شرکتها به آنها کمک کنند؛ چراکه احتمال شکست این شرکتها در مرحله تولید نهایی و ورشکستگی آنها و به تبع آن ناتوانی آنها در بازپرداخت وامی که از این نهادها میگیرند، زیاد است.
نگاه نوآورانه باید در ساختار بانکی ایجاد شود؛ البته در سالهای اخیر، اقبال به سوی بانکداری نوآورانه از سوی بانکها شکل گرفته است. همچنین بازیگران سنتی اقتصاد باید روی ساختارهای جدید سرمایه گذاری کنند و در غیر این صورت محکوم به شکست هستند، اگر بانکها میخواهند در آینده در عرصه رقابت باقی بمانند و رشد کنند، راهی جز حمایت و سرمایه گذاری روی حوزههای نوآورانه ندارند. اگر میخواهیم اقتصاد دانش بنیان رشد و رونق پیدا کند، باید نگاه بانکها به ارزش گذاری این شرکتها تحول پیدا کند و وقتی یک شرکت دانش بنیان به دنبال دریافت تسهیلات و سرمایه گذاری است، باید به راحتی و در کوتاهترین زمان ممکن به این خواست خود دست پیدا کند. این رویکرد ارزشمند اکنون در بانک ملی محقق شده است، رویکردی که آینده بانک را تصمین میکند و زمینه حرکت در مسیر بانکداری آینده را فراهم خواهد کرد.
مجتبی کاتب: کارشناس اقتصادی