به گزارش نبض بورس، هابیل خاوری | این روز بحثهای جالبی در فضای مجازی توسط تحلیل گران و فعالان قدیمی و تازه کار بازار به چشم میخورد، و آن این است که شاخص سال ۹۹ در محدوده ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار واحد بوده و امروز هم به این عدد رسیده است و مقایسه قیمتی هم انجام میدهند که قیمت نمادها در سال ۹۹ و اکنون چند بوده است. به عنوان مثال:
خساپا ۵۸۰ بوده و الان ۲۶۰
خودرو ۸۰۰ بوده و الان ۳۵۰
خگستر ۱۲۰۰ بوده و الان ۴۸۰
وبصادر ۵۰۰ بوده و الان ۲۰۰
حکشتی ۳۰۰۰ بوده و الان ۱۴۰۰
شستا را که به نوعی پدرخوانده کل بورس ایران است ۲۴۰ بوده و الان ۱۲۰!
و مطرح میکنند که یک مهندسی برای ساختن یک شاخص ۲ میلیون واحدی در جریان است؟ اما آیا این موضوع صحت دارد؟ ایراد کار از کجاست؟ ایراد از مسئولین و مدیران است یا از خود شاخص کل؟
اساسا این مقایسه که بگوییم قیمت فلان سهم از سقف تاریخی خود فلان درصد فاصله دارد و این به معنی شاخص سازی است یک استدلال نادرست و کاملا اشتباه و مبتدیانه است!
چرا که در سقف سال ۹۹، سهام بیش از ۷۰ درصد شرکتها بالاتر از ارزش ذاتی خود در حال معامله بودند و با اصلاح شاخص حباب قیمتی آنها تخلیه شد و در حال حاضر با قیمتی نزدیک به ارزش ذاتی خود (حتی در مواردی بالاتر) در حال معامله هستند.
اگر ارزش ریالی پرتفوی سهامداران با رشد شاخص به سقف سال ۹۹ نرسیده است، دلیل را در عدم شناخت کافی از بازار سرمایه بدانند و نه فرافکنی کانالهای تلگرامی در خصوص شاخص سازی.
دربارهی رابطهی ریاضی و نحوه محاسبه شاخص کل ایرادی وارد نیست. محاسبه آن کاملاً درست است. با دست و توسط فرد یا افرادی هم محاسبه نمیشود که بگوییم اشتباه است. عدد بر مبنای فرمول محاسبه آن هم، همان چیزی است که همه میبینیم و قابل محاسبه است.
در واقع اینگونه بگویم که نام این شاخص، همانگونه که از آن برمیآید شاخص کل است، نه چیزی بیشتر و نه چیزی کمتر، موضوع این است که این شاخص، شاخص بازار نیست!
بهتر است بگویم که این شاخص، شاخص رنگ و شدت رنگ بازار نیست. پس بهتر است ابزار قضاوت این بازار قرار نگیرد، که متاسفانه همه چشم به نمودار آن دارند و سود و زیانهای خود را با آن مقایسه میکنند.
همیشه اینگونه نیست که شاخص کل جلوتر حرکت کند و بهتر جلوه کند. شما میتوانید با محاسبه شاخص میانه بازار به راحتی به این موضوع پی ببرید، به عبارتی شاخص میانه یعنی عددی که نصف بازار از آن بزرگتر و نصف دیگر از آن کوچکتر هستند، و از شاخص کل بهتر و جلوتر و دقیقتر است. به عبارت ساده شاخص کل همیشه بیش برآورد نیست، در برخی روزها نیز کمبرآورد است.
از طرفی عدد شاخص کل امروز ۰.۵۱%، یعنی صدک Percentile رتبه ۵۸ است. یعنی ۵۸ درصد بازار از آن منفیتر و ۴۲ درصد مثبتتر هستند. مثلاً یک الاکلنگ را نگاه کنید. شاخص کل در نقطه تعادل آن الاکلنگ قرار ندارد. البته این ایراد شاخص کل نیست. رابطه ریاضی آن به گونهای نوشته شده که در مرکز تعادل قرار نگیرد. از نظر تئوری شاخص کل هیچ وقت نمیتواند میانه Median بازار باشد، مگر اینکه به صورت تصادفی در یک روز خاص عدد شاخص کل برابر با میانه همان روز شود.
عدد شاخص هموزن امروز را هم ببینید. عدد ۰.۹۷ است. یعنی در Percentile رتبه ۶۷ قرار دارد. به بیان ساده ۶۷ درصد بازار از آن عقب تر و ۳۳ درصد بازار از آن جلوتر هستند. پس حتی شاخص هموزن هم در نقطه تعادل بازار قرار ندارد.
آن چیزی که در نقطه تعادل قرار دارد، خود عدد میانه یعنی Percentile رتبه ۵۰ است. یعنی دقیقاً در وسط بازار ایستاده. نصف بازار از آن عقبتر و نصف دیگر بازار از آن جلوتر هستند. بسیار ساده هم محاسبه میشود.
عدد شاخص کل بورس دیروز را در نظر بگیرید، ۲ میلیون و ۲۹ هزار واحد بوده است.
از آن ۴.۴۹۶% کم کنید. یعنی حدود ۶۳ هزار واحد. پس شاخص میشود ۱.۹۳۷ میلیون واحد.
حالا چرا این مقدار را کم کنیم؟
عدد ۴.۴۹۶% تاثیر اضافی شستا بر شاخص کل، از روزی که وارد بازار سرمایه شده یعنی ۲۷ فروردین ۱۳۹۹ تا امروز. به ویژه روزهایی که شاخص کل هر روز ۴۰-۵۰ هزار واحد مثبت میخورد و شستا هم صف خرید بود.
همین کار را برای چند سهم بزرگ دیگر بازار هم انجام دهید. یعنی تاثیر اضافه آنها بر شاخص کل را به دست بیاورید. شاخص کوچک و کوچکتر میشود تا تقریباً میرسد به عددی حدود ۷۴۷ هزار واحد.
حال نکته جالب این است که اغلب نمادهایی که شاخص را به دلیل وزن خود بالا بردهاند، بیشتر از شاخص ریزش کردهاند!
به عنوان مثال شستا نسبت به سقف خود ۲.۸ برابر کاهش داشته، اما شاخص نسبت به سقف خود ۱.۵ برابر کاهش داشته است.
خب این به چه معناست؟
یعنی اینکه شاخص حتی نسبت به دوستان خود (آنهایی که او را بالا بردهاند) هم وفادار نبوده است. با آنها بالا رفته، خوب هم بالا رفته اما با پایین آمدن آنها هم پایین نیامده است.
پس لذا شاخص را همانگونه که هست ببینید و تحلیل کنید، نه کمتر و نه بیشتر.
مگر شاخص از روی یک فرمول ریاضی محاسبه نمی شود، آن فرمول را بنویسید که مردم خودشان بتوانند محاسبه کنند، می بینید که نمی توانید فرمولی بنویسید. شاخص کامل دستکاری میشود.