به گزارش نبض بورس، امروز نیز شاخص سقوط دیگری را تجربه کرد. شاخص کل بورس تهران افت نزدیک به ۲۲ هزار واحدی را تجربه کرد. دیگر سهامداران تاب زیان بیشتر را ندارند. حس خیانت بزرگی که به سرمایهگذاران بورسی شده همه را فراگرفته است؛ شاید مهم نیست که واقعیت دقیقا چیست.
برداشت اولیه هر شخصی که در بورس تهران در این دو سال گذشته فعالیت داشته این بوده که دولت آمد و بعد از اینکه بخشی از پولهای سهام را با خود برد در ادامه نیز عقب ننشست و تا توانست ضربات بیشتری را به بورس تهران وارد کرد. مجلس نیز در این مسیر دولت را به خوبی همراهی کرد تا زیان سهامداران را حداکثر کند. همان ابتدای بحث گفته شود موضوع این نیست که سیاستهای فعلی در اصلاح قیمت گاز یا اخذ مالیات اشتباه است؛ موضوع رفتار دولت و مجلس است که دیگر اعتمادی میان سرمایهگذاران باقی نگذاشته است.
اواخر سال ۹۸ کرونا پیدا شد. هیچکس در ابتدا فکر نمیکرد که قرار است کرونا چه بحرانی را رقم بزند. دولت ایران که زیر فشار تحریمها دیگر توانی نداشت حالا با کرونا مواجه شد. طبیعتا سیاست منطقی تلاش برای رفع هر چه زودتر تحریمها بود و به هر حال صلاح بر این نبود. دولت که از همان زمان ارائه لایحه بودجه ۹۹ نشان داد فکر و خیالات خامی برای بازار سهام و سرمایه دارد دست به کار شد. قرار بود سهام شرکتهای دولتی عرضه شود و به همین دلیل از ابزار رسانهای برای تبلیغات گسترده جهت تشویق عموم به بازار استفاده شد.
طبیعی است مردم نیز روی این موج رسانههای بورسی نیز سوار شدند و بر شدت این موج افزودند. همه آمدند. دیگر در هر کوی و برزن صحبت از بورس بود و گوش کسی به حرف کارشناسان دلسوز نیز بدهکار نبود. دولت چند ده هزار میلیارد تومان به صورت مستقیم سهام فروخت و چند ده هزار میلیارد تومان نیز از نقل و انتقال سهام عایدی کسب کرد. در ۵ ماه نخست ۹۹ بیش از ۱۲۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی به بازار سهام کشور وارد شد. یعنی خالص تغییر مالکیت حقوقی به حقیقی به این عدد رسید. در اوج سرخوشی و شیدایی بازارها و وقتی دیگر در اقتصاد سنگ روی سنگ بند نمیشد و دلار افسار پاره کرده بود ریزش سهام شروع شد.
در سکانس دوم بورسیهای عصبانی و البته نابلد با نشانه گرفتن دولت و مجلس و تاکید بر خیانتی که در حق سهامدار خرد شده است به اشتباه بر سیاستهای حمایت از بورس تاکید کردند. در این میان هدف استفاده از کلیدواژه حمایت دلسوزی برای بورس و بازار نبود چه بسیار افرادی که به دنبال همین شارژ پولهای حمایتی از مسیر نزولی فرار کردند. به هر حال سیاستهای اشتباه یکی پس از دیگری اتخاذ شد. حقوقیها را نسبت به فروش سهام ممنوع میکردند. دامنه نوسان محدود کردند. وعدههای دروغین میدادند و بدتر از همه مسیر سیاستگذاری اشتباهی را در پیش گرفتند. یعنی اگر هیچحمایتی نمیکردند و تنها سیاستگذاری درست اقتصادی در پیش گرفته میشد به مراتب وضعیت الان بازار سهام کشور بهتر بود.
بورس به حدی مهم شد که هر نمایندهمجلس و حتی کاندید ریاست جمهوری به جای وعده آب و برق مجانی شعار حمایت از بورس میداد. رییس جمهور فعلی، رییسی نیز از این قافله جا نماند. از ابتدای دولت رییسی تاکنون ۳۶ هزار میلیارد تومان خروج پول از بورس رقم خورده است. سهامداران خردو کلان بازار بعضا زیانهای سنگینی را تجربه کردند. برخی از سرمایهگذاران حقیقی و حقوقی بزرگ بازار دیگر از سهام خارج شدند و بعضا بازار ملک و مسکن را برای کسب سود محل بهتری میدانند. سیاستهای عجیب و ضربتی از سوی دولت رییسی و مجلس در پیش گرفته شد که به ذهن عموم تلقین میکرد که حاکمیت به صورت مشخص با بورس و بازار سرمایه و شاید سرمایهگذاری و اصلا سرمایه مشکل دارد. کارشناسان و تحلیلگران بورسی بارها هشدار دادند که هر سیاستی بناست در پیش گرفته شود نباید آسیب شدید به حاشیه سود شرکتها به صورت لحظهای وارد کند.
منظور این نبود که اگر قیمت سوخت صنایع پایین است و به بیان برخی رانتی تقسیم میشود (گرچه برداشت اشتباه بود) پایین بماند. بلکه موضوع این بود ناگهان شوکهای سنگین به شرکتها وارد نشود. به یک شوک نیز بسنده نشد و از هر جهت شوکهای متعددی به بورس وارد شد. در همین حین هم سردرگمی دولت و مجلس در سیاستگذاری مشاهده شد. بلاتکلیفی در حذف ۴۲۰۰، برجام، کسری بودجه و موارد دیگر هم مزید بر علت شد که دیگر جانی برای بورس نماند.
مدیریت ۸۰ درصد ارزش بازار بورس تهران به دولت و نهادهای حاکمیتی اختصاص دارد. به جای استقبال از حضور پرشور عوام در بازار سرمایه صرفا این ذهنیت ایجاد شد که قصد سو استفاده از ثروت عمومی وجود داشته است. سرمایهگذاران به سختی به بورس تهران اعتماد کنند. حالا نیز حتی با همین سیاستهای فعلی کاش حداقل ثبات در رویه سیاستگذاری در پیش گرفته شود. تمام آن پولی که به بازار سهام آمده بود خارج شد. شاید این شاخص معیار خوبی برای سنجش این موضوع نباشد اما به هر حال بهانهای نیست تا بلایی که در این مدت بر سر بازار آمده را مرور کنیم. کسی مجلس و دولت را برای اصلاح مالیاتی یا اصلاح قیمت انرژی سرزنش نمیکند بلکه مشکل این است نباید این تصمیمات شوکهای سنگین را به سرمایهگذاران وارد میکرد. به هر حال اتفاقات تلخی افتاد و گرچه سهام در شرایط کنونی ارزنده است اما دیگر نمیتوان به سهامدار گفت که سهام خود را نفروشد گرچه که ارزندگی کاملا مشخص باشد. حالا دیگر دولت مانده است و اعتمادی که از بین رفته است.
فارغ از فضای احساسی همچنان تاکید میشود موقعیت بسیار جذابی برای سرمایهگذاری در سهام وجود دارد و برای سرمایههای تازهنفس بازار جذاب به نظر میرسد.
منبع: بورسان