به گزارش نبض بورس، بازار سهام امروز را نیز با فشار سنگین فروش آغاز کرد و تا ساعت ۱۱:۳۰ شاخص سهام ریزش ۳۴ هزار واحدی را تجربه کرد. نوعی ترس و بیاعتمادی عمومی نسبت به بازار سهام به وجود آمده که هر آنچه بورس در هفت ماه گذشته بازدهی داده بود را پوچ کرده است. اکنون دو پرسش مهم پیش روی فعالان است؛ ریزشها تا کجا ادامه مییابد؟ و اینکه چه مسیری برای بازگشت بورس وجود دارد؟
از نگاه آماری، بازار سهام دومین روز دلهرهآور خود را پشت سر میگذارد. به طوری که بیش از ۴۵۰ نماد با صف فروشی مجموعا به ارزش ۹.۵ هزار میلیارد تومان مواجه است. کمتر از ۱۵ درصد نمادها مثبت معامله میشوند و صفهای خرید به ۳۶ نماد محدود شده است. ارزش معاملات نیز کمی بیش از ۴ هزار میلیارد تومان است که نشاندهنده بیاعتمادی سنگین سرمایهگذاران به روند معاملات است. دلایل متنوعی از جمله مداخله دولت و مجلس در قیمتگذاریها، افت نرخ دلار و فروشهای تودهای برای این وضعیت عنوان میشود که جزئیات آن نیازمند گزارش مفصلتری است.
اما یکی از مهمترین دلایل ترس این روزهای بورس، شکست مرزهای روانی قیمتها است. در نمادهای بزرگ و مورد توجه مرزهای حمایتی ذهنی شکسته شده است. مثلا فولاد و فملی زیر هزار تومان قیمت خوردهاند. پالایشی یکم تقریبا نصف شده است و دارا یکم به قیمت اولیه خود (۱۰ هزار تومان) نزدیک شده است. در سهمهای عرضه اولیهای نیز برخی نمادها حتی به قیمتی کمتر یا مساوی قیمت روز عرضه رسیدهاند. در یک بازار نرمال این موضوع میتوانست به موقعیت خریدی جذاب تبدیل شود، اما ترس سنگین باعث شده که به اصطلاح حد ضرر خیلی از خریداران فعال شود.
در چنین شرایطی حتی آنهایی که سهام را ارزنده میدانند نیز برای خرید سهام پا پیش نمیگذارند. دو گروه امتناعکننده خرید هستند؛ افرادی که معتقدند قیمتها پایینتر میآید و میتوانند سود بهتری را در آینده کنند و دوم کسانی که باور کردهاند بورس بدون خریدار میماند و در نتیجه ارزندگی برای رشد قیمتها کافی نخواهد بود. بررسی خریداران نشان میدهد خالص خرید سهامداران حقوقی بیش از ۵۰ درصد کل ارزش معاملات بسیاری از سهمها است.
اگر خریدهای حقوقی را از روی دستور ندانیم و انگیزه ارزندگی برای آن وجود داشته باشد میتوان مدعی شد، افرادی که سرد و گرم بازار را بیشتر چشیدهاند، همچنان چشمانداز خوبی برای بورس میبینند. اینکه آنها منتظر قیمتهای پایینتر نمیمانند به این دلیل است که شاید کسی زمان برگشت قیمتها را نمیتواند پیشبینی کند. همانطور که در زمان صعود هیجانی، کسی موعد ریزش را پیشبینی نمیکرد. پس این خیال باطلی است که هنگام برخورد به کف، سهام ارزنده را میخریم. بارها دیده شده، کسانی که امروز برای فروش در صف سر از پا نمیشناسند، هنگام چرخش روند برای خرید سهام مجددا صف میکشند.
به طور خاص میتوان گفت که روند امروز بورس تهران را تضاد پیشبینیها درباره نرخ دلار و نسبت قیمت به درآمد یا همان پی بر ای رقم زده است. افرادی که با توجه به متغیرهای اقتصادی موجود نرخ دلار کمتر از ۲۰ هزار تومان را منطقی نميدانند و گروهی که با لحاظ متغیرهای سیاسی شاید حتی کفی برای دلار متصور نیستند. در مورد پی بر ای نیز تناقضی در نگاهها دیده میشود و فعلا با توجه به هیجان تودهواری که این بار در مسیر کاهشی رقم خورده، وزنه را به سمت بدبینها (بازار خرسی) سنگین کرده است.
امروز و فردا نوبت انتشار گزارشهای ۹ ماهه سهام است. انتظارات مثبتی نسبت به این گزارشها میان تحلیلگران وجود دارد که در صورت عملکرد خوب ممکن است جبهه خریداران بنیادی را تقویت کند. بنابراین، یک سناریو برای ساخت کفهای قیمتی این گزارشها میتواند باشد و در صورت رد این سناریو بازار سهام شرایط سختی را خواهد داشت.
یکی از مواردی که میتواند سناریوی برگشت را تقویت کند آن است که وقتی همه اهالی بازار به اطلاعاتی اشراف پیدا کنند، آن اتفاق زودتر میافتد. به بیان ساده، خریدارانی را تصور کنید که میدانند قیمتها ارزنده است و علت عدم خرید آنها، انتظار برای قیمتهای پایینتر است. وقتی همه انتظار دارند که بازار فرضا از کف ۹۰۰ هزار واحدی شاخص قرار است بچرخد، طبیعتا رقابت برای خرید خیلی بالاتر از این محدودهها شکل میگیرد. این همان مسالهای است که باعث میشود محدود یک تا ۱.۱ میلیون واحد اعتبار بیشتری پیدا کنند.
یک مساله مهم که بر نسبت پی بر ای انتظاری اثرگذار است بحث برجام و بهبود روابط خارجی است. خیلیها با این استناد، ارزشگذاری سهام را کاهشی و حتی در محدوده ۴ تا ۵ ارزیابی میکند. حال آنکه تئوری و تجربه سرمایهگذاری نشان میدهد رفع ریسکهای سیستماتیک میتواند به افزایش این نسبت کمک کند. مثلا سالهای بعد از برجام نسبت قیمت به درآمد بازار از میانگین تاریخی خود بیش از ۱.۵ واحد بالاتر بود.
هرچند کسی درجه هیجان را نمیتواند ارزیابی کند و کف مشخصی برای بورس نمیتوان گفت. اما نکته آن است که بازار بارها فروشندگان و خریداران را غافلگیر کرده است. در دوران نزولی همه جوانب منفی بزرگنمایی میشوند و اتفاقا بازار در شرایطی برمیگردد که انتظار بهبود برای کسی متصور نیست. اما با چرخشی کوتاه، ناگهان دلایل مثبت رنگ جدیدی به خود میگیرند و دست به دست هم میدهند. گزارشهای مطلوب ۹ ماهه، قیمتهای جهانی بالا، عدم ریزش سنگین نرخ دلار، بهبود ارزشگذاری با رفع ریسکهای سیستماتیک و انتظار عدم مداخله دولت و مجلس در قیمتگذاری از جمله بهانههای احتمالی است که میتواند سناریوی برگشت بورس را حتی زودتر از انتظارات فعالان رقم بزند.
منبع: بورسان