هرچند برخی کارشناسان معتقدند ورود به بورس با انگیزه سفتهبازی نقش مؤثری در حمایت از تولید ندارد و افزایش قیمت سهام شرکتها بهطور مستقیم به تأمین مالی شرکتها و افزایش تولید منجر نمیشود اما روشهای دیگری وجود دارد که بورس را به ابزاری برای حمایت از تولید تبدیل میکند.
به گزارش نبض بورس؛ از ابتدای سالی که شعار «جهش تولید» برای آن انتخاب شده، شاهد رکوردشکنیهای بورس هستیم. آزادسازی بخشی از سهام عدالت، عرضه شرکتهای بزرگی مانند شستا و همچنین عرضه باقیمانده سهام دولت در بانکها و بیمهها در قالب صندوق قابل معامله، موجب استقبال مردم از بورس شده است.
رئیسجمهوری در جلسه هفته گذشته در ستاد اقتصادی دولت نیز بر اهمیت بازار سرمایه در اقتصاد کشور تأکید داشت و مدیریت بازار سرمایه و افزایش عرضههای اولیه را اقدامی اصولی و دقیق برای ایجاد ثبات، توسعه و رونقبخشی به بازارهای مالی و اقتصاد کشور دانست.
وی گفت: این اقدام دولت مورد استقبال نخبگان، فعالان اقتصادی و مردم قرار گرفت. در این مسأله، دو نکته اهمیت ویژهای دارد؛ نخستین اینکه، رویهسازی و تداوم جدی عرضه سهام بنگاههای بزرگ و متوسط به ویژه بنگاههای دولتی در بورس با یک برنامه و طرح دقیق برای مردممحور شدن اقتصاد کشور و خروج جدی دولت از بنگاهداری، شفافیتبخشی به اقتصاد و تولید کشور است که رونق، پویایی و فسادزدایی جدی را در پی خواهد داشت.
بر این اساس، یکی از محورهای مورد تأکید روحانی، پیوند میان بازار سرمایه و توسعه و رونق اقتصاد کشور با شفافیتبخشی به تولید بوده است. بخشی از انگیزه افراد برای ورود به بورس، برخواسته از انگیزههای سرمایهگذاری و بخشی دیگر با هدف سفتهبازی است. سفتهبازی همواره بار معنایی منفی ندارد. همین که سهام شرکتی خریده شود تا در کوتاهمدت و بعد از افزایش قیمت بهفروش برسد، نوعی سفتهبازی است.
سفتهبازی در بورس، زمانی نگرانکننده میشود که بر انگیزه ورود با دیدگاه سرمایهگذاری بلندمدت غلبه کند. با این حال باید به این موضوع دقت کرد که حتی انگیزههای بلندمدت سرمایهگذاری در بورس نیز نقش چندانی در حمایت از تولید شرکتهای بورسی ایفا نمیکنند. در واقع شرکتها با پرداخت سود به سهامداران خود حتی جریان خروج منابع را رقم میزنند.
در اینجا یک مسأله جدید مطرح میشود: بورس چگونه میتواند به ابزاری برای حمایت از تولید تبدیل شود؟
مسیر بورس برای حمایت از تولید
حامد حامدینیا کارشناس بازار سرمایه در پاسخ به این پرسش به ایرناپلاس گفت: موضوع حمایت از تولید از طریق بورس بهطور مستقیم با ۲ روش امکانپذیر است. تأمین مالی از بازار سرمایه به ۲ نوع کلی سرمایهای و بدهی تقسیم میشود. اوراق بدهی همانطور که از نام آن برمیآید به انتشار اوراق با درآمد ثابت گفته میشود که خود به انواع مختلف اوراق، قابلتقسیم و دستهبندی است. اسناد خزانه، اوراق مشارکت، اوراق مرابحه و مانند آن در این دستهبندی قرار میگیرند. براساس گزارش سازمان بورس و اوراق بهادار در سهماهه منتهی به خرداد امسال، حدود ۱۹ هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان اوراق بدهی منتشر شده است.
وی افزود: در حال حاضر مهمترین ابزارهای تأمین مالی سرمایهای، افزایش سرمایه از محل مطالبات و آورده نقدی، انتشار صندوقهای سرمایهگذاری زمین و ساختمان، پروژه و جسورانه، انتشار اوراق تبعی، انتشار اختیار معامله خرید یا فروش هستند. با این حال، به دلیل عمق پایین معاملههای قراردادهای اختیار معامله، اکنون امکان تأمین مالی با حجم قابلتوجه در این ابزارها وجود ندارد.
حامدینیا در ادامه گفت: در برخی از موارد اگر شرکت بالاسری، شرکتهای زیرمجموعهاش را برای نخستین بار عرضه در بورس کند، وجوهی از محل فروش سهام شرکتهای زیرمجموعه ایجاد میشود. این مورد را نیز میتوان در زمره تأمین مالی از طریق بورس قرار داد. شرکتهای بزرگ میتوانند با انتشار اوراق بدهی، تأمین مالی انجام دهند و از این وجوه در طرحهای توسعه خود استفاده کنند. همچنین در صورتی که افزایش سرمایه این شرکتها، از محل مطالبات آورده نقدی باشد، بهطور دقیق بهمعنای ورود پول جدید به شرکت است. علاوه بر این، عرضه شرکتهای زیرمجموعه نیز با ایجاد جریان ورود منابع به شرکت اصلی، میتواند در جهت طرحهای توسعه مورد استفاده قرار گیرد.
وی با بیان اینکه برخی افراد، افزایش سرمایه از محل سود انباشته و تجدید ارزیابی داراییها را در زمره تأمین مالی از طریق بورس قرار میدهند، گفت: از آنجایی که پولی از این محل وارد شرکتها نمیشود، نمیتوانند این موارد را جزو راههای تأمین مالی دانست.
ورود مردم به بورس بهمعنای حمایت از تولید است؟
این کارشناس بازار سرمایه درباره جریان خروج پول از شرکتهای بورسی با پرداخت سود به سهامداران توضیح داد: سود تقسیمی، مخالف تأمین مالی است. بهطور طبیعی، هر جریان پولی از طرف شرکت به سهامداران به معنای خروج پول و بهنوعی، تأمین مالی معکوس است. در بسیاری از مواقع، شرکتها از محل عدم پرداخت سود تقسیمی، افزایش سرمایه میدهند که یکی از راههای تأمین مالی است.
وی افزود: این که گفته میشود با ورود پول به بورس، از تولید حمایت میشود تا حدودی درست است؛ زیرا اگر صندوقهای پروژه، صندوقهای زمین و ساختمان و همچنین صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه بتوانند پول جذب کنند، نقش کمککنندهای در حمایت از تولید خواهند داشت. مبالغ این صندوقها صرف تأمین مالی پروژهها خواهد شد. همچنین کسبوکارهای نوپا میتوانند توسط صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه حمایت شوند و کسبوکار خود را ارتقا دهند. پس در اینجا نوعی تأمین سرمایه انجام شده که میتوان آن را حمایت از تولید دانست.
حامدینیا با تأکید بر اینکه ورود وجوه مردم به بورس و افزایش قیمت سهام شرکتها بهخودی خود نمیتواند بهمعنای حمایت از تولید باشد، توضیح داد: بهعنوان نمونه اگر ارزش بازاری یک شرکت عدد مشخصی باشد و با پولهای جدیدی که به بورس وارد شده افزایش پیدا کند، تأثیر چندانی بر تولید آن شرکت نخواهد داشت. آن بخشی از پول که با انگیزه سفتهبازی وارد بورس میشود و فقط ارزش سهام شرکتها را افزایش میدهد، در مواردی میتواند بهطور غیرمستقیم و با اثرگذاری کمتری، در زمینه تأمین مالی شرکتها و بهدنبال آن حمایت از تولید نقشآفرینی کند.
وی در ادامه گفت: افزایش قیمت سهام و افزایش ارزش بازاری شرکتها میتواند تأثیر غیرمستقیمی بر تولید آنها داشته باشد. به این صورت که شرکت میتواند با وثیقه قرار دادن سهام خود و دریافت تسهیلات، بخشی از منابع مالی موردنیاز را تأمین کند. البته باید توجه داشت این یک اثر غیرمستقیم بورس بر تأمین مالی شرکتهاست که کمتر مورد استفاده قرار میگیرد.
بورس، حامی تولید و سپر بلای نقدینگی
موضوع دیگری که میتواند بین حمایت از تولید و بورس ارتباط برقرار کند، جلوگیری از ورود نقدینگی به سایر بازارهایی است که ورود نقدینگی به آنها، پیامدهای منفی اقتصادی بهدنبال دارد.
حامدینیا در این رابطه گفت: با ورود پول به بورس یعنی نقدینگی به سمت کالاهای غیر مولدی مانند سکه، مسکن و حتی ارز نمیرود. خطر نقدینگی که به بورس وارد میشود، کمتر از بازارهای دیگر است.
وی افزود: بهتر است بازار بهصورتی گسترش یابد که تعداد سهام بیشتری وارد شود و بازار سرمایه بهگونهای عمق پیدا کند که تحمل این نقدینگی را داشته باشد. اگر به این نقطه برسیم، شرکتی که برای نخستین بار وارد بورس میشود، میتواند انگیزه داشته باشد. پولی هم که برای نخستین بار جمع میشود، برای سهامدار عمده و خود شرکت نیز به دلیل ارتقای کسبوکارشان مفید است و ساختار مالی بهتری پیدا میکند. جذب تسهیلات نیز برایش آسانتر میشود.