واقعا باید حق داد که تحلیلگران بورسی سرگیجه بگیرند و حتی از استرس عاقبت بازار خواب راحتی نداشته باشند. به کارشناسان اقتصادی نیز باید حق داد که از سرانجام اقتصاد کشور در سال حساس ۹۹ با سردرگمی متغیرهای اقتصادی نگران باشند، آن هم در شرایطی که کل اقتصاد جهانی در شیب تند بحران مسیر سقوط را در پیش گرفته است.
به گزارش نبض بورس به نقل از دنیای اقتصاد؛ اما فروش داراییهای دولت و حتی افزایش حجم بدهی برای جبران کسری بودجه که یکی از بهترین راهکارها برای عبور از بحران کنونی کرونا و تحریم اقتصاد کشور است، ممکن است نتواند در نیمه دوم سال و به خصوص سال آینده ادامهدار باشد. در این شرایط سناریوی پیش رو چه خواهد بود.
از صعود سهام و تامین مالی دولت از بازار و تلاش برای عبور ایمنتر از وضعیت کنونی اقتصاد در برابر وضعیت هولناک اقتصاد جهانی خوشحال باشیم یا از سناریوهایی که گاه و بیگاه ذهن ما را از آینده اقتصاد به خود مشغول میکند، نگران؟
آیا واقعا باید سناریوهای بدبینانهای را برای سهام انتظار کشید؟ آیا واقعا سوار بر خودرویی هستیم که با سرعت بالا در جاده مهآلود در حرکت است؟
از سوی دیگر چگونه از بیرون که به این کاروان صعودی در مه نگاه میکنیم هراس وجود ما را میگیرد اما در ساعات معاملات و همراه با کاروان دلگرمی از ادامه صعود، مانع از فروش سهام میشود؟
اما بار دیگر همینجا این سوال مطرح میشود که آیا سهام قرار است تا ابد رشد کند؟
چرا هیچ اثری از خط پایان صعود سهام نیست؟ اگر سقوط بازار کالایی و نفت و کرونا و عرضههای سنگین نتوانست مانع از ادامه رشد سهام شود پس چه چیزی میتواند پایان صعود بورس را رقم بزند؟
آیا این وضعیت نگرانکننده سیگنالهای هشدار برای سرمایهگذار بورسی است یا آلارم خطر برای آینده اقتصاد کشور؟
شاید هیچکدام از اینها نباشد چون ما نیز بر اساس اطلاعات قبلی در حال سنجش وضعیت کنونی بازار سهام هستیم و این در حالی است که «بورس فعلی شبیه هیچ دورهای نیست». در این شرایط تنها میتوانیم بپذیریم که سرگیجه ما از وضعیت کنونی سهام کاملا منطقی است و فعلا راه گریزی از آن نیست.