یک کیلو سیب از نظر اقتصاددانان دو وجه دارد: یک وجه واقعی که یک کیلو سیب خوردنی و لذت ناشی از آن است و یک وجه اسمی که میتواند ۱۵ هزار تومان یا یک دلار یا شش لیر باشد.
به گزارش نبض بورس؛ پویا ناظران معتقد است که امراض اقتصاد کشور را میتوان در این دو وجه طبقهبندی کرد. این اقتصاددان در ادامه سه مرض اصلی اقتصاد را بر می شمارد و سپس وضعیت اقتصاد را در سال 99 تحلیل میکند.
در وجه واقعی اقتصاد، مریضی اول این است که چون قیمتهای نسبی بهینه نیستند، فعالان اقتصادی عالم بر هزینه فرصتهای واقعی خود نیستند. در نتیجه فعالیت اقتصادی به تولید ارزش افزوده و افزایش رفاه جامعه منجر نمیشود.
مریضی دوم ناشی از تجارت خارجی محدود است که باعث شده فعالان اقتصادی عالم بر مزیت نسبی خود نسبت به بنگاه های خارجی نباشند. ناآگاهی بر مزیت نسبی، بیش از پیش رفاه جامعه را کاهش میدهد.
در وجه اسمی اقتصاد، با رشد مزمن ۲۷ درصدی نقدینگی مواجهیم که در دوره روسای جمهور مختلف و روسای بانک مرکزی مختلف، نسبتاً یکسان بوده است. این رشد نقدینگی به کاهش پیوسته ارزش ریال یا هم تورم منجر میشود. در ادامه سه مرض را بررسی و بعد به ارزیابی سال ۹۹ بپرداخته می شود.
قیمت چیزها نسبت به هم، مهمترین سیگنال اقتصاد به تولید کنندگان و مصرف کنندگان است. در اقتصاد ما، قیمتهای نسبی به دلایل مختلفی بهینه نیستند.
دلیل اول مداخلات دولت در تعیین قیمت است که ظاهراً به منظور حمایت از مصرف کنندگان صورت میگیرد. اما اولاً به شکل گیری آربیتراژ قیمتی بین بازار دولتی و بازار سیاه منجر میشوند که فسادآور است و ثانیاً باعث فعالیت مخرب تولیدکنندگان میشوند. به عنوان مثال ، دلار ۴۲۰۰ تومانی رانت توزیع کرد و یارانه انرژی به فعالیتهای انرژیبر رونق داد.
دلیل دوم غیر بهینه بودن قیمتهای نسبی، اهمیت امضاهای طلایی و لابیهای سیاسی در بازار است. این امر به رواج ارتشا در دولت و رواج کارچاق کنی در مجلس منجر شده است. عدم مقابله با تعارض منافع، با مختل کردن تخصیص منابع، قیمتهای نسبی را مختل کرده است.
دلیل سوم، انحصاراتی است به کاهش عرضه کالا و خدمات منجر میشود. برخی از این انحصارات ناشی از محدودیتهای قانونی است مثل دفاتر اسناد رسمی و برخی ناشی از محدودیتهای صنفی است مثل داروخانهها.
دلیل چهارم، دخالت دولت در انبارداری بنگاههای خصوصی است که به اسم مبارزه با احتکار و به منظور مقابله با افزایش قیمتها صورت میگیرد. درک یک تاجر از میزان تقاضای جامعه در آینده بیشتر از درک دولت است. متناسب با آن درک، تاجر میزانی محصول در انبار نگه میدارد و برای تولید یا واردات بیشتر در آینده برنامهریزی میکند. وقتی دولت مکرراً به انبارها هجوم میبرد، امنیت از بین میرود.
در نبود امنیت، تأمین نیازهای بازار مختل میشود که از قضا به افزایش قیمتها نیز منجر میشود. دلایل دیگری چون نظام مالیاتی، سازوکار اولویت بندی برای مصارف بودجه و بنگاههای خصولتی را نیز میتوان برای برهم خوردن قیمتهای نسبی بر شمرد.
مشکل دوم وجه واقعی اقتصاد، محدودیت تجارت خارجی است. تجارت خارجی به تخصصی شدن تولید منجر میشود. روند بلندمدت تخصصی شدن تولید در طول هزاران سال تمدن سازی بشر، منشاء افزایش رفاه اقتصادی بوده است. در حالی که انسان غارنشین همه نیازهای خود را برآورده میکرد، انسان روستایی محصولات معدودتری تولید و برای جبران نیازهایش تجارت میکرد. تخصصی شدن تولید، باعث شد انسان روستایی مرفه تر از انسان غارنشین باشد. با شکل گیری راهها و افزایش امنیت، تجارت رایجتر شد تا تولید باز تخصصیتر شود. تولید تخصصیتر به رفاه بیشتر منجر شد.
برای تداوم روند تخصصی شدن تولید، تسهیل تجارت بین کشورها لازم است. تشکیل سازمان تجارت جهانی، ایجاد اتحادیه پولی اروپا و مذاکرات تجاری بین کشورها، همه به منظور تسهیل تجارت، تخصصی کردن تولید و افزایش رفاه است.
سیاست خارجی ما در ترویج تجارت خارجی ناموفق بوده است. اما سهم عدم توفیق سیاست خارجی از کاهش رفاه جامعه همواره محل بحث بوده است. اگر تجارت خارجی برقرار میبود، چه میزان از مشکلات اقتصادی کشور رفع میشد؟
اگر سایر مشکلات وجه واقعی اقتصاد برقرار باشند، رفع موانع در تجارت خارجی کشور، تنها به افزایش صادرات نفت، افزایش دخالت دولتی و توزیع یک رفاه کوتاه مدت نفتی منجر میشود. اگر سایر مشکلات بخش واقعی اقتصاد رفع بشوند اما تجارت خارجی کماکان بسته باشد، نهایتاً میتوان چند سال رشد اقتصادی است سه تا چهار درصدی را کسب کرد.
رشد اقتصادی همانند چین، یعنی رشد بالای ۷ درصد برای سالیان متمادی فقط در صورت بهینه سازی قیمتهای نسبی و اصلاح ریشه ای سیاست خارجی به جهت برقراری تجارت خارجی با دنیا، میسر میشود.
در وجه اسمی اقتصاد، کشور همواره با رشد مزمن نقدینگی و کاهش متناسب ارزش ریال مواجه بوده است، پدیدهای که به اسم تورم شناخته میشود.
رشد نقدینگی دو ریشه دارد: یکی پانزی بودن نظام بانکی و دیگری پولی سازی کسری بودجه.
در این دههها هیچ دولتی موفق نشده سرعت رشد نقدینگی را به طور پایدار، حتی یک درصد کاهش دهد. از این رو با سرکوب نرخ ارز، تثبیت قیمت حاملهای انرژی و افزایش نرخ سود سپردهها، تلاش کردهاند تا تورم را مخفی کنند اما این اقدامات فقط تورم را عقب میانداخت تا بعد از چند سال، سد نقدینگی شکسته شود و قیمتها به سطح تعادلی خود بجهند.
فرق بین جهش قیمت و افزایش تدریجی قیمت، مثل فرق بین پریدن از پنجره یک ساختمان و استفاده از پله است. یکی به صدمات جدی منجر میشود ولی دیگری نه.
سال ۹۸ به پایان رسید. مهمترین مؤلفه های موثر بر اقتصاد سال ۹۹ کدامند ؟ سال 99 چهار ویژگی مهم دارد:
1- آغاز به کار مجلس جدید
2- آخرین سال ریاست جمهوری جدید
3- انتخابات ریاست جمهوری آمریکا
4- ویروس کووید ۱۹
مقابله با تعارض منافع و کاهش انحصارات از شعارهای نامزدهای منتخب مجلس یازدهم بود. به رغم اینکه اصلاح نظام مالیاتی و کاهش تورم نیز بین شعارها بود اما از سیاستهای پیشنهادی در نمیآید که در این دو عرصه موفق باشند. حذف مداخلات قیمتی یا بسط تجارت خارجی هم اساساً در برنامه نامزدهای پیروز بروز نداشت. پس در بهترین حالت نقش مثبت مجلس در مقابله با تعارض منافع و کاهش انحصارات محدود خواهد بود.
اما از نمایندگانی که حاضر به شفاف کردن گردش مالی خود تا پیش از مراسم تحلیف نشدند، مقابله با تعارض منافع و کاهش انحصارات بعید است.
دولت یازدهم از نظر سیاست گذاری اقتصادی منفعل و فرصت سوز بود. دولت دوازدهم هم انفعال بیشتری بروز داد که یک تبلور آن دلار ۱۹ هزار تومانی بود و تبلور دیگر گازوئیل ۳۰۰ تومانی است. طرح افزایش قیمت بنزین نیز از چنان سیاست ارتباطی ضعیفی برخوردار بود که به حوادث آبان ۹۸ منجر شد، که دولت را منفعلتر هم کرد. از این رو در سال ۹۹ نباید انتظار سیاستگذاری از سوی دولت داشته باشیم چه در وجه واقعی و چه در وجه اسمی اقتصاد.
۱۳ آبان ۹۹ انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست از شواهد برمیآید که این انتخابات بین ترامپ و سندرز برگزار خواهد شد. از آنجا که هیچکدام میانه رو نیستند، با یک انتخابات دو قطبی و غیرقابل پیشبینی مواجه هستیم. پیش از انتخابات، ممکن است ترامپ در راستای تبلیغات انتخاباتی، فشار مضاعفی بر ایران وارد و تلاش کند تا یک ایران ضعیف را به مذاکره بکشاند.
اگر ترامپ پیروز انتخابات شود افق تاریکی پیش روی تجارت خارجی کشور قرار میگیرد. حتی در صورت پیروزی سندرز هم، با توجه به فهرست بلند اولویتهای داخلیاش، نباید انتظار گشایش سریعی در تجارت خارجی داشت.
پیشبینی اثر کووید ۱۹ دشوار است. اگر با گرم شدن هوا سرعت سرایتش کند شود، میتوان امیدوار بود که از اواخر اردیبهشت شرایط کشور به دوران پیش از اپیدمی بازگردد. اما اگر این اپیدمی به طول بیانجامد، هم به کاهش تولید و هم کاهش مصرف منجر خواهد شد که این یعنی رکود اقتصادی.
جمع بندی: با تداوم سه مرض اصلی اقتصاد، با فرض فروکش سریع کووید ۱۹، در نیمه اول سال 99 با رشد اقتصادی نزدیک به صفر و تورم ۲۵ درصدی مواجه خواهیم بود. اگر کووید ۱۹ فروکش نکند نیمه اول سال 99 یک رکود تورمی شبیه سال ۹۸ خواهیم داشت نیمه دوم سال متأثر از نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا خواهد بود.
این مطلب نخستین بار در تجارت فردا منتشر شده است.
درسته یان؟؟ هین؟
به دادش برسید .
این گرونی ها همشون مشمول ذمه این مردم مظلوم هستن ما هم یکی .باشد ما هم خدایی داریم.