به گزارش نبض بورس، نویسنده: سعید آذرگون فعال بازار سرمایه | پس از مطالعه سیر تحولات شرایط اقتصادی در ایران، عدهای مداخلات و سیاست گذاریهای دستوری دولتها را علت ریزش بورس در سالیان مختلف میدانند و استدلال این افراد چنین است که رِوسای کل بانک مرکزی و سازمان بورس در ادوار مختلف میتوانستند در بورس اثر جدی بگذارند.
ایشان به عنوان اعضای تاثیر گذار در شورایعالی بورس و بازار پول و به عنوان بازوی موثر میتوانند با اتخاذ تصمیمات درست این پل ارتباطی را به بهترین شکل ترمیم و توازن صحیحی نیز بین دو بازار برقرار کنند.
ذکر این نکته مهم است که در این فرآیند رئیس کل بانک مرکزی و رئیس سازمان بورس باید چه سیاستهایی را برای بهبود بازار سرمایه اتخاذ کنند تا بتوانند این پیوند ارتباطی را به بهترین صورت برای تعامل با یکدیگر بسازند؟
نگارنده معتقد است که مهمترین ویژگی ایشان باید توانمندی و نفوذ ایشان در تصمیم سازی و تصمیم گیریهای در هیات دولت باشد و قدرت حل مسِله و استقلال فکری در این دو نهاد بسیار موثر است. حاکمیت باید بداند که جریان نقدینگی و تراز مالی مستقل از تصمیمات احساسی دولتها است و مسئول پر نفوذ سیستم پولی و بانکی کشور نیز باید جلوی دست درازی دولتها به جیب مردم را گرفته و تبعات منفی آن را هشدار دهد.
متاسفانه باید اذعان کرد که فقدان استقلال در تصمیم سازیها و عدم تعامل بین روسای بانک مرکزی و سازمان بورس و عدم همراهی و کار تیمی آنها به دلیل حفظ جایگاه خویش، ضربات مهلکی را در دورههای گوناگون به سهامداران وارد کرده است.
مسئولین و دلسوزان بازار پول و سرمایه باید با تعامل و مشورت با کارشناسان خبره مالی و افرادی که دانش و تجربه بالایی دارند بر جریان اقتصادی و بانکداری نظارت بیشتری کنند و با حفظ ارزش پول ملی و نظارت بر شرکتها و مجامع و اصلاح و تنظیم مقررات بازار سرمایه، کمی از آلام سهامداران بکاهند.
با توجه به نامگذاری مقام معظم رهبری به نام سال مهار تورم و رشد تولید، روسای بانک مرکزی و سازمان بورس نیز باید به اهمیت جایگاه بازار سرمایه و نقش آن در کمک به تولید را به خوبی درک نموده و برای دفاع از حقوق سهامداران با ایجاد بازاری شفاف، پاسخگوی سهامداران و ذینفعان باشند.
تضارب بین بازار پول و سرمایه به عنوان دو رقیب میتواند آثار سویی بر هر دو بگذارد و هر جا که سود بیشتری باشد پول به همان سمت حرکت میکند.
با توجه به اوضاع اقتصادی و سیاسی کشور (شرایط جنگ اقتصادی ومشکلات سیستم بانکی) که با آن مواجه هستیم، باید مسئولینی دلسوز و آشنا با بازار سرمایه در راس بانک مرکزی و بورس، قرار بگیرند و ایشان باید حداقل شناخت نسبی به سیر تحولات در خاورمیانه (برای پیشگیری از وقایع تلخ و زیان سهامداران) را داشته باشند.
نقش بازار سرمایه در تحولات اقتصادی و تامین منابع مالی کشور بسیار پررنگ است و پیشرفت بازار سرمایه نیزقابل کتمان نیست و تعداد سهامداران و شرکتها و کارگزاران نیز به طبع آن افزایش یافته است و تعاملات و همکاری در این موضوعات، علاوه بر بازار سرمایه، بر بهبود وضعیت سیستم بانکی کشور هم میتواند تاثیرات مثبتی بر جای بگذارد.
در پایان میتوان گفت؛ ناجی بازار سرمایه کسی است که در راستای ایجاد ثبات در شرایط اقتصاد کلان و ارتقاء وضعیت تولید در کشور تصمیمات صحیحی در نظام اقتصادی اتخاذ نماید و این تعاملات تاثیر مثبتی بر سایر بخشها در دولت نیز میگذارد، در غیر این صورت تاثیرات مخربی را در هر دو بخش پولی، بانکی و بورس به همراه خواهد آورد.