فعالیت در بورس از طریق اقدام به خرید و فروش یک سهم معنا پیدا میکند. تلاش معاملهگران، همواره متمرکز بر یافتن بهترین قیمت برای ورود به یک موقعیت سرمایهگذاری و در انتها تشخیص محدوده قیمتی بهینه، برای خروج از آن است.
برای تحقق این هدف، نیاز است تا ابتدا وضعیت سهام مدنظر، شرایط حاکم بر فضای اقتصادی و وضعیت کلی بازار مربوطه به دقت بررسی شود. سپس باید با تحلیل اطلاعات پیرامون یک سهم، تخمینی از ارزش ذاتی و روند قیمتی آن به دست آورد. در نهایت نیز میبایست با پیشبینی سناریوهای محتمل برای وضعیت قیمتی آتی آن، دست به معامله زد.
افراد برای اخذ تصمیمات سرمایهگذاری، از روشهای متفاوتی استفاده میکنند. برخی معتقدند که بهترین روش سرمایهگذاری و معاملهگری، توجه به ارزش ذاتی، بررسی وضعیت صورتهای مالی و به طور کلی تحلیل بنیادی یک شرکت است. عدهای دیگر راهکار تابلوخوانی را برگزیده و چاره را در رصد سفارشها و رصد ورود و خروج جریان نقدی میبینند.
گروه دیگری نیز اعتقاد دارند که تنها ابزار مورد نیاز برای معاملهگری، نمودار قیمتی سهام است و از تحلیل تکنیکال در تصمیمات خود بهره میگیرند. البته که دسته دیگری نیز این روشها را مکمل یکدیگر دانسته و استفاده همزمان از انواع تحلیلها را مثمرثمرترین شیوه برمیشمارند.
به پیشبینی رفتار آینده قیمت یک سهم بر اساس روند و رفتار قیمتی آن در زمان گذشته، تحلیل تکنیکال گفته میشود. در این روش ابزار اصلی معاملهگران، نمودار قیمتی سهام بوده و انواع مختلف این نمودار را در بازههای زمانی متفاوت مورد بررسی قرار میدهند.
اعتقاد افراد تکنیکالیست بر این اصل استوار است که: «قیمت رفتار گذشته خود را تکرار میکند.» از همین رو با استفاده از الگوهای قیمتی و همچنین اندیکاتورهای موجود، استراتژیهای معاملاتی خود را شکل میدهند.
نمودارها بستر منعکسکننده قیمت لحظهای سهام هستند و دادههای زمانی و قیمتی را به طور پیوسته ثبت میکنند. نمودارهای قیمتی در انواع گوناگونی مورد استفاده معاملهگران قرار میگیرد. از مهمترین آنها میتوان به نمودارهای شمعی، میلهای و خطی اشاره کرد. اجزای اصلی تشکیلدهنده آنها نیز شامل اولین قیمت (باز شدن)، آخرین قیمت (بسته شدن)، کمترین و بیشترین قیمت و همچنین قیمت پایانی میشود.
هدف اصلی در تحلیل تکنیکال، شناسایی روند فعلی سهم، پیشبینی رفتار آتی آن و اخذ تصمیمات مناسب است. حمایت و مقاومت را میتوان به عنوان مهمترین مفاهیم در این سبک از تحلیل برشمرد. سطح حمایتی به ناحیهای اطلاق میشود که در آن، تقاضای زیادی از سمت سرمایهگذاران برای خرید سهم وجود دارد. همچنین به سطوحی که با عرضه سهم توسط معاملهگران مواجه بوده است، نواحی مقاومتی گفته میشود.
به فراخور سبک تحلیل معاملهگران، پیشبینی و مشخصکردن سطوح حمایت و مقاومت نیز به روشهای مختلفی انجام میگیرد. برخی افراد سقفها و کفهای قیمتی در گذشته نمودار را ملاک عمل قرار میدهند؛ برخی از ابزارهایی کمکی مانند سطوح فیبوناچی، انواع چنگالها و گانها استفاده کرده و عدهای دیگر استفاده از شاخصهای فنی را راهگشای خود میدانند.
پیشتر ذکر شد که اعتقاد اصلی تحلیلگران تکنیکال، تکرار گذشته قیمتی سهام در نمودار آینده آن است. بر همین اساس با گذر زمان، الگوهایی تکرار شده از رفتار قیمت تعیین شدند. با شناسایی دقیق این الگوها و استفاده صحیح از آنها شانس کسب بازدهی تا حد زیادی افزایش مییابد. الگوهای سر و شانه، پرچم، هارمونیک و سقف و کف دو قلو، برخی از معروفترین این الگوها به شمار میروند.
با گذر زمان، روش پیشرفتهتری نیز برای تحلیل تکنیکال ایجاد شد که مبنای کار آن، محاسبات و فرمولهای دقیق ریاضی بود. در این روش، ابزاری به نام اندیکاتور توسعه یافت که دادههای ورودی را پردازش کرده و به خروجی مشخصی بر روی نمودار تبدیل میکند. اغلب این دادههای ورودی نیز از جنس قیمت یا حجم هستند.
کاربردهای اصلی اندیکاتورها، تعیین سطوح حمایت و مقاومت، کمک در شناخت روند قیمتی، امکان مقایسه حجم معاملات، بررسی رفتار معاملهگران و همچنین برآورد جو روانی حاکم بر معاملات است.
برای مثال، اندیکاتور volume، حجم معاملات انجام شده در یک بازه زمانی را نمایش داده و امکان مقایسه سریع آن با معاملات گذشته را فراهم میکند. اندیکاتورها RSI، ابزاری ساده برای شناخت نواحی اشباع خرید یا فروش است. برای شناسایی سطوح مهم حمایتی و مقاومتی و همچنین پیشبینی روند حرکت قیمت، اندیکاتور حرفهای ایچیموکو، به عنوان ابزاری بسیار موثر و کاربردی، مورد استفاده قرار میگیرد.