به گزارش نبض بورس، علیرضا افضلیپور تحصیل کرده رشته شیمی، فردی نیکوکردار در سال ۱۲۸۸ در شهر تفرش از توابع استان مرکزی به دنیا آمد. او تحصیلات عالی خود را در فرانسه به پایان رساند.
علیرضا افضلیپور در دوران زندگیش همواره پند و نصیحت پدر را به خاطر میآورد که پسرم برو تحصیل کن همه چیز را بیاموز و بعد که برگشتی به فرهنگ مملکتت خدمت کن.
مدتی پس از بازگشت علیرضا افضلیپور به ایران در سال ۱۳۲۵ به تجارت وسایل و تجهیزات الکترونیکی روی آورد. او تاجری موفق بود و از این طریق به ثروت زیادی دست یافت.
علیرضا افضلیپور در سال ۱۳۴۸ در ۶۲ سالگی با فاخره صبا (استاد دانشگاه تهران) ازدواج می کند. پیوند آن ها بسیار مبارک و همایون بود. همدیگر را تکمیل کردند و ماحصل ازدواجشان نیکوترین فرزند آفاق، دانشگاه کرمان شد.
علیرضا افضلیپور از سال ۱۳۵۱ ساخت دانشگاه را آغاز کرد. ایشان معتقد بودند گردآوری مال توسط یک انسان واقعی فقط وسیلهای به منظور دستیابی به آماج عالی انسانی و ربانی است. آنچه با نهایت صداقت و خلوص طی چندین سال اهتمام و کوشش به دست آورده است، در واقع منتسب به هموطنانش میباشد و باید دیر یا زود به صورتی به صاحبان حقیقی آن بازگردانده شود.
اندیشه ساخت دانشگاه توسط علیرضا افضلیپور مورد اسقبال بانو فاخره صبا قرار گرفت. این دو بزرگوار هم عهد می شوند که دانشگاهی در یکی از مناطق محروم کشور بسازند و عاقبت الامر این قرعه به نام کرمان میخورد.
فکر تأسیس یک دانشگاه که به پای دانشگاههای معتبر جهان برسد در اردیبهشتماه سال ۱۳۵۰ پس از انجام مطالعات بسیار و بررسی و بازدید از اغلب دانشگاههای ایران و برخی دانشگاههای اروپا قطعی شد. علیرضا افضلیپور با یاری خدا و عشق مالامال به وطنش و والامنشی خود و همکارانش موفق شد در روز ۲۴ شهریور ۱۳۶۴ دستاورد همه اندوختهها و مجاهدت خود را در کالبد دانشگاهی زیبا و پرشکوه رسماً به مردم کرمان پیشکش کند.
در بازگشت از این مراسم بود که او به همسرش گفت: مثل اینکه دیگر در این دنیا کاری ندارم.
علیرضا افضلیپور برای ساخت دانشگاه حدود ۱۵ سال رنج و مشقت را تحمل کردند. هدف او از ساخت میراث ارزشمندی هم چون دانشگاه این بود که محیطی مناسب بهوجود آورد که محل رویش، پرورش استعداد و توانایی، به ثمر رساندن نورسته های میهن و جذب آن ها در سازمان های مختلف علمی و اجرایی سرزمین باشد. در این راه پرپیچ وخم فرزانه صبا همراه و همقدم با مهندس بودند بگونه ای که بذر اولیه و فکر نخستین بسیاری از برنامهها و اندیشههایی که توسط دستان پرتوان و خستگی ناپذیر افضلیپور و همراهان با وفایش به اجرا در میآمد، نخست در ذهن خانم صبا نقش میبست.
این زوج برای ساخت دانشگاه علوم پزشکی کرمان نیز کمک شایانی کردند و به پاس قدردانی از زحمات آن ها، این بنا “دانشکده پزشکی مهندس افضلیپور” نام گذاری شد. علاوه براین بیمارستانی ۳۵۰ تختخوابه آموزشی درمانی نیز به نام وی در کرمان موجود است.
از جمله کارهایی که علیرضا افضلیپور در فرانسه انجام می داد مردم نگاری (مطالعه علمی نژادها) در دانشکده علوم دانشگاهی در پاریس بود. پس از بازگشت به ایران ایشان در گروه ریاضی دانشکده علوم دانشگاه تهران مشغول آموزش درس آنالیز مختلط می شود و تا پایان فعالیت کاری خود استاد ممتاز در گروه ریاضی دانشکده علوم بوده است. به نوعی میتوان مهندس را پایه گذار آمار در کشور دانست، زیرا او نخستین کسی بوده که آمار را وارد دانشگاه های ایران کرد و کتاب آمار در آموزش و پرورش را به نگارش درآورد. ایشان در طول زندگی علمی خود قایم مقام دانشگاه تهران در شورای عالی آمار و سرشماری بود.
علیرضا افضلیپور همواره در آموزش درس ریاضی و آمار متدهای نوین را به کار میبست. ایشان معتقد بودند که علم آمار علمی ست که با زندگی همزاد است و تکه ای از زندگی ست و قابل قاعده سازی نیست.
بزرگترین وصیت و درخواست ایشان از رئیس دانشگاه وقت (دکتر علیاصغر رستمی ابوسعیدی) این بود که ترتیبی دهند تا پس از درگذشت، وی را در محل درِ ورودی دانشگاه به خاک بسپارند تا بدین صورت دانشجویان هنگام ورود و خروج، از خاک وی بگذرند و موجبات خشنودی و آرامش روح او را فراهم آورند؛ ایشان، اما مدتی بعد، وصیت خود را تغییر داد و محل دفن را در امامزاده عبدالله تهران (ابنبابویه) تعیین کرد.
پروفسور رجبعلیپور بر این باور است که دلیل تغییر وصیت افضلیپور آن بوده که میگفته:
“من دوست ندارم دانشگاهم قبرستان شود. ”
شادروان علیرضا افضلیپور پس از ۸۴ سال عمر گرانمایه، قلب خود را در دل کویر کرمان گذاشت و ۱۸ فروردین ۱۳۷۲ پس از روزگاری کوشش و تلاش برای رشد و عمران این سرزمین پرکشید و به دیار باقی شتافت.