دریای خزر در آستانه تغییر تاریخی؛ اقتصاد ایران آماده است؟
به گزارش نبض بورس، کاهش بیسابقه سطح آب دریای خزر، نه تنها نشانهای از تغییرات اقلیمی شدید است، بلکه تنشهای ژئوپلتیکی در منطقه را تشدید کرده و آینده معیشت و زیرساختهای ساحلی ایران و همسایگانش را به خطر میاندازد.
بحران پنهان در شمال ایران؛ دریای خزر در مسیر عقبنشینی تاریخی
تحقیقات جدید حاکی است سطح آب دریای خزر طی سالهای اخیر با سرعتی بیسابقه کاهش یافته و در برخی سالها به ۳۰ سانتیمتر در سال رسیده است. این نرخ، سه برابر میانگین ثبتشده در دهههای گذشته است و سناریوهای علمی نشان میدهد در صورت تداوم شرایط کنونی، تا پایان قرن ممکن است بین ۹ تا ۲۱ متر از سطح آب خزر کاسته شود.
اهمیت این عدد زمانی روشنتر میشود که بدانیم تنها ۵ متر کاهش معادل از دست رفتن حدود ۲۰ درصد از پهنه آبی خزر است؛ پدیدهای با تبعات اقتصادی گسترده برای ایران.
بنادر ایران زیر فشار عقبنشینی آب؛ تهدید مستقیم برای تجارت و حملونقل
سواحل جنوبی خزر، از انزلی تا کاسپین، در سالهای اخیر نشانههای جدی عقبنشینی آب را تجربه کردهاند. حتی بنادری که نقش حیاتی در زنجیره تجاری شمال ایران دارند، با خطر فاصله گرفتن از دریا مواجهاند؛ در برخی نقاط این فاصله میتواند تا بیش از یک کیلومتر برسد.
این تحول، دو پیامد کلیدی دارد:
-
کاهش کارایی زیرساختهای حملونقل و افزایش هزینههای جابهجایی کالا
-
نیاز به سرمایهگذاریهای سنگین برای بازسازی یا جابهجایی اسکلهها و مسیرهای دسترسی
در شرایطی که اقتصاد ایران تحت فشارهای مالی قرار دارد، هزینههای این تغییرات میتواند سهم قابلتوجهی از منابع عمرانی و لجستیکی را بلعیده و ظرفیت تجارت خارجی را محدود کند.
یک واقعیت تلخ
کاهش بیسابقه سطح آب دریای خزر طی سالهای اخیر، بخش گستردهای از مناطق کمعمق این دریا را خشک کرده و زیستگاههای حیاتی ماهیان و دیگر گونههای بومی را به خطر انداخته است. با کاهش ۱۰ متری سطح آب، نزدیک به ۸۰٪ از مناطق کمعمق از بین میرود و گونههای خاص مانند فُک خزر و ماهیهای خاویاری (استروژنها) با آسیب جدی مواجه خواهند شد؛ فُکها بین ۵۷ تا ۸۱٪ از محلهای زادآوری خود را از دست میدهند و محل تخمریزی استروژنها ممکن است ۲۵ تا ۴۵٪ کاهش یابد.
فشار بر معیشت و بخش شیلات؛ زنگ خطر برای امنیت غذایی
کاهش سطح آب خزر بهطور مستقیم زیستگاه آبزیان و مناطق تخمریزی ماهیان ارزشمند را تهدید میکند. بخش قابل توجهی از مناطق کمعمق – که نقش حیاتی در زادآوری ماهیان خاویاری و تجاری دارند – در سناریوهای فعلی از بین خواهند رفت.
این شرایط دو چالش همزمان برای اقتصاد ایران ایجاد میکند:
-
کاهش درآمد و اشتغال در صنعت شیلات شمال کشور
-
افزایش قیمت و نوسان در محصولات دریایی
با توجه به سهم اقتصادی تجارت آبزیان و نقش آن در صادرات غیرنفتی، مختل شدن چرخه تولید میتواند آثار دومینویی بر امنیت غذایی و درآمد خانوارهای ساحلی داشته باشد.
پیامدهای ژئوپلیتیکی؛ تغییرات احتمالی در مرزهای دریایی و رقابت انرژی
دریای خزر تنها یک پهنه آبی نیست؛ مرز سیاسی، اقتصادی و انرژی پنج کشور است. کاهش شدید سطح آب میتواند بر خطوط مرزی، دسترسی به منابع زیرکفی، و رژیم حقوقی کنونی اثرگذار باشد.
ایران، روسیه، آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان سالها برای تعیین رژیم حقوقی خزر مذاکره کردهاند. اما عقبنشینی آب ممکن است مبانی این توافقات را تغییر دهد و رقابت برای دسترسی به منابع گاز و نفت را دوباره شعلهور کند.
برای ایران، که در بخش جنوبی خزر ذخایر مهمی دارد، هرگونه جابهجایی در خط ساحلی یا تغییر مرزها یک چالش استراتژیک محسوب میشود.
تهدید زیستمحیطی با اثرات اقتصادی بلندمدت
خشک شدن مناطق ساحلی، ایجاد پهنههای نمکی، افزایش گرد و غبار و تهدید تالابهایی مانند انزلی، تنها بحرانهای زیستمحیطی نیستند. این تغییرات هزینههای سلامت عمومی، تخریب زیرساختها، مهاجرت جمعیت ساحلی و فشار بر گردشگری شمال کشور را تشدید میکنند.
تجربه فاجعه دریاچه آرال نشان داده چنین روندهایی اگر کنترل نشود، به سقوط دائمی ارزش اقتصادی یک منطقه منجر میشود.
زمان واکنش فرارسیده
دریای خزر در حال تغییر چهره است و اگر مدیریت پیشدستانه و برنامهریزی منطقهای صورت نگیرد، تبعات آن بهصورت همزمان در تجارت، انرژی، امنیت غذایی، محیطزیست و حتی سیاست خارجی ظاهر خواهد شد. در شرایطی که ایران تلاش میکند ظرفیت تجارت منطقهای و کریدورهای ترانزیتی را توسعه دهد، بیتوجهی به بحران خزر میتواند مزیت ژئوپلیتیکی کشور در شمال را تضعیف کرده و هزینههای اقتصادی را بهطور چشمگیری افزایش دهد.
در حال حاضر، این بحران بیش از هر زمان دیگر نیازمند سیاستگذاری هماهنگ، همکاری منطقهای و سرمایهگذاری هدفمند برای سازگاری با آیندهای متفاوت در دریای خزر است.




