انقلاب انرژی پاک و بازتعریف هژمونی در قرن بیستویکم
به گزارش نبض بورس، جهان در آستانه فصلی تازه از رقابت قدرت قرار دارد؛ رقابتی که دیگر نه در میدانهای نظامی، بلکه در عرصه فناوری و انرژی در جریان است. همانگونه که نشریه اکونومیست در سرمقاله اخیر خود تأکید میکند، محور این رقابت تازه، «انرژی پاک» است و چین در این عرصه جایگاه بیبدیلی یافته است.
در سال ۲۰۲۵ بیش از نیمی از ظرفیت جدید انرژی خورشیدی جهان در خاک چین نصب شده و شرکتهای چینی تقریباً تمام زنجیره تولید، از استخراج مواد اولیه تا ساخت سلولهای فتوولتائیک، را در اختیار دارند. این تحولات حاصل طرحی منسجم و بلندمدت است که دولت چین از آن به عنوان ابزار قدرت ملی بهره میگیرد؛ تلاشی برای تبدیل انرژی تجدیدپذیر به پایه هژمونی اقتصادی قرن جدید.
استراتژی پکن؛ همزمان صنعتی و ژئوپولیتیکی
به باور اکونومیست، سیاست انرژی چین بر سه ستون اصلی استوار است:
1️⃣ تسلط فناورانه و زنجیرهای. چین اکنون حدود ۸۰ درصد ظرفیت تولید جهانی در حوزه باتریهای لیتیومی و پنلهای خورشیدی را در اختیار دارد؛ موقعیتی مشابه نقش اوپک در بازار نفت قرن بیستم.
2️⃣نفوذ از مسیر صادرات. پکن با ارائه فناوریهای ارزانقیمت به کشورهای در حال توسعه، شبکهای از وابستگی اقتصادی ایجاد کرده است که مرزهای نفوذ سیاسیاش را نیز گسترش میدهد.
3️⃣نقشآفرینی در تنظیم قواعد بینالمللی. چین امروز در نهادهای اقلیمی و انرژی جهان، از تعیین استانداردهای فنی تا شکلدهی سیاستهای کلان، اثرگذار است و این به معنای بازنویسی «قواعد بازی قدرت» در مقیاس جهانی است.
به تعبیر این نشریه، ترکیب هوشمندانه صنعت، دیپلماسی و فناوری در سیاست انرژی چین، شکل تازهای از قدرت نرم سبز را به نمایش میگذارد.
پیامدها برای غرب؛ رقابت، وابستگی و بازاندیشی
اکونومیست هشدار میدهد که این «انقلاب انرژی» پیامدهای ژرفی برای غرب دارد. اروپا و آمریکا، با وجود شعارهای اقلیمی و تلاش برای استقلال صنعتی، هنوز در بخشهای کلیدی زنجیره تأمین انرژی پاک به چین وابستهاند.
این وابستگی میتواند زمینهساز موج تازهای از رقابت یارانهای، تعرفههای تجاری و بازتعریف اتحادهای ژئوپولیتیکی شود.
در عین حال، چین نیز از خطرات این مسیر بینصیب نیست. رشد سریع صنعت انرژی پاک، احتمال مازاد ظرفیت تولید، بدهی صنعتی و فشارهای زیستمحیطی داخلی را افزایش داده است. اکونومیست مینویسد پکن اکنون باید میان جاهطلبی جهانی و پایداری داخلی توازن برقرار کند — امری که آسان نخواهد بود.
در قرن بیستم، قدرت در نفت نهفته بود؛ در قرن بیستویکم، در خورشید.
چین زودتر از دیگران این واقعیت را درک کرده و امروز در جایگاهی ایستاده است که میتواند چهره اقتصاد و سیاست جهانی را برای دهههای آینده تعیین کند. در مقابل، غرب اگر خواهان حفظ جایگاه خود در نظم جدید است، باید با سرعت و خلاقیتی مشابه عمل کند؛ در غیر این صورت، تعریف قدرت در قرن جدید به دست پکن بازنویسی خواهد شد.




