مالی رفتاری (Behavioral Finance) شاخهای از علوم مالی است که سعی میکند رفتارهای واقعی انسانها در بازارهای مالی را بررسی و تحلیل کند. برخلاف نظریههای سنتی مالی که فرض را بر عقلانیت کامل سرمایهگذاران میگذارند، مالی رفتاری باور دارد که احساسات، اشتباهات ذهنی، و سوگیریهای روانی نقش پررنگی در تصمیمات مالی افراد ایفا میکنند.
در واقع، مالی رفتاری پلی میان روانشناسی و اقتصاد مالی است و هدف آن، درک بهتر رفتار سرمایهگذاران، پیشبینی واکنشهای بازار و بهبود تصمیمگیری مالی بر پایه واقعیتهای روانشناختی انسان است.
۲. تفاوت مالی رفتاری با نظریههای سنتی مالی
در نظریههای سنتی مانند "فرضیه بازار کارا (Efficient Market Hypothesis)" یا "نظریه انتخاب عقلانی"، این اصول مطرح میشوند:
همه سرمایهگذاران دارای اطلاعات کامل هستند.
تصمیمها بر پایه منطق و تحلیل منطقی گرفته میشوند.
قیمتها همیشه منعکسکننده ارزش واقعی داراییها هستند.
اما مالی رفتاری این فرضها را رد میکند و میگوید:
سرمایهگذاران احساساتی هستند.
اغلب به دلیل خطاهای شناختی، تصمیمات اشتباه میگیرند.
بازارها ممکن است بهطور موقت غیرعقلانی باشند.
برای مثال، در بحرانهای مالی، اغلب مردم با ترس یا هیجان دستهجمعی عمل میکنند، نه بر اساس منطق. این رفتارها با نظریههای سنتی همخوانی ندارد، اما در چارچوب مالی رفتاری قابل توجیه است.
۳. چرا درک رفتار انسان در بازار مهم است؟
بازار سرمایه، متشکل از تصمیمهای میلیونها انسان است. حتی اگر ابزارهای پیشرفتهای مانند تحلیل تکنیکال یا بنیادی در اختیار داشته باشیم، باز هم نمیتوانیم موفق باشیم مگر آنکه رفتار انسانی و روانشناختی پشت این تصمیمها را بشناسیم.
اهمیت شناخت رفتار انسانی در بازار در چند مورد خلاصه میشود:
پیشبینی بهتر حرکات بازار: درک هیجانات جمعی، شایعات، و موجهای رفتاری به شما امکان پیشبینی بهتر بازار را میدهد.
کاهش خطاهای سرمایهگذاری: با شناخت سوگیریهای ذهنی مثل بیشاعتمادی یا ترس از ضرر، میتوان عملکرد شخصی را بهبود داد.
مدیریت بهتر پورتفوی: سرمایهگذارانی که احساسات خود را میشناسند، کنترل بهتری بر تصمیمات خود دارند و احتمال موفقیت مالیشان بالاتر است.
در کل میتوان گفت مالی رفتاری، دریچهای واقعگرایانه به دنیای تصمیمگیریهای مالی است؛ جایی که انسان نه یک موجود منطقی کامل، بلکه ترکیبی از احساسات، تجربیات و اشتباهات ذهنی است. درک این شاخه از علم، نهتنها ما را از وابستگی کامل به مدلهای کلاسیک مالی دور میکند، بلکه ابزاری برای شناخت بهتر خود و بازار در اختیارمان میگذارد.