هابیل خاوری، کارشناس و تحلیلگر بازار سرمایه درمورد تأثیر نرخ بهره بر بورس بیان کرد: درمورد ماجرای نرخ بهره باید بگویم در مقطعی که این پیشنهاد برای نرخ ۳۰ درصد داده شد استدلال اینطور بود که به منظور جلوگیری از رشد نرخ ارز و کنترل تورم اجازه داده شود تا به شکل محدود، نرخ سود به ۳۰ درصد افزایش پیدا کند که در قالب گواهیهای ۳۰ درصد و از مجرای بانکها باشد. بدنبال این موضوع، بسیاری از افراد هشدار دادند و دلسوزانه توصیه کردند که این کار صورت نگیرد چراکه میدانستند اعلام نرخ رسمی ۳۰ درصد، بازار تأمین مالی و اوراق و مواردی از این دست را با اختلال و مشکل روبرو میکند. اما متأسفانه، گوش کسی بدهکار نبود و عاقلان به اصطلاح اقتصاد خوانده در قامت نئولیبرالیسم ظاهر شدند و بدون در نظر گرفتن شرایط کشوری که تحریم است و تورم ساختاری دارد و مشکلات عجیب و غریبی دامن آن را گرفته است به این موضوع اصرار کردند تا اجرایی شود.
این تحلیلگر بازار سرمایه تصریح کرد: ماجرا و اختلاف از آنجا بالا گرفت که بعد از فروش این اوراق و گواهیها، بانکها اعلام کردند که نرخ ۳۰ درصدی تأثیر زیادی در جذب سرمایهها نداشته است و صرفاً برخی سپردههای قبلی را به نرخ ۳۰ درصد تبدیل کردهاند. اینجا بود که وزیر اقتصاد وارد شد و از محدود بودن آن گفت و در این میان، در حال کنترل ماجرا و بحران بود که بانک مرکزی دوباره در صحنه ظاهر شد و اعلام کرد که ۳۰ درصد موثر بوده است و این روند ادامه خواهد داشت و همین حرف و کشیدن ماشه نرخ بهره کافی بود تا همه چیز از دست خارج شود!
هابیل خاوری تأکید کرد: در حال حاضر، اثرات نرخ بهره را در رکود و یخزدگی بازارها و کاهش سرعت جریان پول شاهد هستیم. اما آیا تورم به واسطه آن کنترل شده است؟ در پاسخ باید گفت: خیر! زیرا کافی است تا دوباره، کوچکترین لغزش سیاسی؛ آن هم در سیاست خارجه به وجود آید تا آثار تورمی، خودش را در همه چیز نشان دهد و ناگفته نماند که نرخ بهره، هر روز قربانی میگیرد.
این تحلیلگر بازار سرمایه ادامه داد: آقایان سازمان و شورایعالی بورس دقیقاً کجا هستید؟ آقای کانون نهادها در حال انجام چه کاری هستید؟ شما باید در زمان سقوط بورس، چتر نجات بازار و سهامدار خُرد باشید.
هابیل خاوری تصریح کرد: هر اقدامی که قرار است صورت بگیرد باید ۳ مرحله را در دل خود داشته باشد. مرحله اول، بحرانزدایی است و از آنجایی که نقاط و گِرههای بحرانی در بازار وجود دارند باید درصدد رفع آنها برآمد.
مرحله دوم، بسیج جریان پول و امید آفرینی به بازار است که به نظر باید با دقت بالایی پیش برود و مرحله سوم نیز، ثبات و ایجاد یک چشمانداز مثبت برای آینده است که این موضوع به طور مشخص، خود را در اخباری نشان خواهد داد که صنایع را مورد هدف قرار دادهاند؛ از اینرو آنها باید ثبات و چشمانداز روشن و شفافی را از این صنایع ارائه دهند تا دو مرحله اول و دوم نیز، بتوانند موفق باشند.
این کارشناس بازار سرمایه گفت: تأکید میکنم این مراحل به صورت زنجیرهوار به هم متصل و هریک، تکمیلکننده دیگری هستند. زیرا بحرانزدایی به عنوان مرحله اول، مهمترین وظیفه بازار است و درواقع، آواربرداری از چیزی است که اتفاق افتاده است و به اذعان همه فعالان این حوزه، کنترل جریان نرخ بهره به شمار میآید.
پرسشی که به طور شفاف و روشن مطرح میشود این است که کدام نهاد، به شکلگیری چنین بحرانی دامن زده است؟
بدون شک، بانک مرکزی با تصمیمی نادرست و بر خلاف رویههای معمول، بازی نرخ سود را آغاز کرد و در حال حاضر، این بازی از کنترل آن خارج شده است و به همین دلیل، باید هزینههای بازی با آتش را بپردازد.
هابیل خاوری گفت: ورود به جریان نرخ بهره و کنترل نرخ اخزاها، یکی از مهمترین اتفاقهای پیش روست که این آتش با بنزین اتفاقات سیاسی همراه شده و نتیجهاش چیزی است که این روزها با آن روبرو هستیم. در نتیجه، اینکه در تریبونها بیان شود نرخ بهره موثر نیست به نظر، بیشتر اثر صندلی است که رابطه مستقیمی هم، با زوال درک و عقل و تحلیل دارد!
این تحلیلگر بازار سرمایه ادامه داد: اگر بازار بتواند به یک آرامش نسبی دست پیدا کند، وجود جریان پول قوی بیرون بازار جدی است و در هفتههای گذشته، دو سیگنال عجیب برای حاکمیت صادر شده است که گزارش رمز ارزها و موضوع ثبتنام برخی خودروها به خوبی نشان میدهند پتانسیل عجیبی از جریان نقدینگی وجود دارد که میتواند به کمک اقتصاد و بازارهای مولد بیاید، اما به واسطه همین سیاستگذاریهای اشتباه، مسیر دیگری را طی کرده است.
هابیل خاوری خاطرنشان کرد: زمانی که چنین پتانسیل عجیبی را مشاهده میکنیم دو موضوع به ذهن میرسد؛ یا سیاستگذار به حدی بی مبالات و بیدانش است که این موضوع را میبیند، ولی نمیتواند تصمیمگیری کند در حالی که بسیج کردن این جریان نقدینگی برای کمک به اقتصاد، کار سخت و دشواری نیست و دنیا سالهاست این مسیر را طی کرده است و یا واقعاً عمدی در کار است و دستهایی در این میان وجود دارند که از دلالی منفعت میبرند و متأسفانه، این جریان به همین شکل رها میچرخد و اقتصادی عمل نمیکند. به همین خاطر، از دید ما افرادی که بر خلاف سیاستهای درست و منطقی اقتصادی حرف میزنند یا نادان هستند و یا در سفرههای رانت دست دارند و یا اینکه جاسوس و بیگانهای هستند که درصدد ضربه زدن به کشور برآمدهاند.