به گزارش نبض بورس، اشرفالملوک فخرالدوله دختر مظفرالدینشاه قاجار (نهمین دختر وی) و سرورالسلطنه و نوه عباسمیرزا نایبالسلطنه در سال ۱۲۶۱ش در تبریز متولد شد. اشرفالملوک فخرالدوله در سن چهارده سالگی به عقد محسن خان امینالملک (بعدها ملقب به امینالدوله) پسر علی خان امینالدوله درآمد. وی در جوانی نامزد پسر خالهاش دکتر محمد مصدق بود.
اشرفالملوک فخرالدوله صاحب ۹ فرزند به نامهای حسین، غلامحسین، محمود، علی (نخستوزیر ایران در زمان محمدرضا پهلوی) ، محمد، احمد، ابوالقاسم، رضا و معصومه شد.
از جمله عواملی که باعث شد که امینالملک خود را در زمینه سیاست ناتوان بیابد و گوشه نشینی را انتخاب کند این بود که در دوره استبداد صغیر (یکی از دورانهای سیاسی جنبش مشروطه ایران) امینالملک آزادیطلبانی را که به پارک امینالدوله پناه برده بودند، تسلیم استبدادطلبان کرد و در سفری به لشت نشا توسط مبارزان قیام جنگل دستگیر شد ولی به دست اشرفالملوک فخرالدوله نجات یافت.
اشرفالملوک فخرالدوله با مشاهده اوضاع همسرش تصمیم گرفت خود اداره زندگی همسر و فرزندانش را برعهده بگیرد. اشرفالملوک فخرالدوله زنی فعال و مدیر و مدبر بود و چون از اوضاع کشور و جریان روز مطلع بود شوهر و فرزندانش بدون مشاوره او اقدام به کاری نمیکردند. .
اشرفالملوک فخرالدوله همچنین در کودتای ۱۲۹۹ (کودتایی نظامی) به همراه خانواده به قم رفت و در نزدیکی حرم حضرت معصومه سکنی گزید تا امکان تحصن کردن به گونه ای سریع و راحت در دسترس باشد. اشرفالملوک فخرالدوله پس از مدتی به تهران رفت تا با سردار سپه ملاقات کند و در نتیجه توانست املاک همسرش را در لشت نشا (یکی از شهرهای استان گیلان در شمال ایران است) که مدتها بین چند خواهان مورد کشمکش بود، پس بگیرد. او از آن پس تلاش خود را صرف آبادانی لشت نشا کرد بهطوریکه این املاک در مدت کوتاهی ارزش زیادی یافتند.
اشرفالملوک فخرالدوله با زنان آن روزگاران ایران متفاوت بود. وی با سران کشور مصاحبت و همنشینی داشت.
در دوران حکومت رضاشاه فقط یک زن، آن هم اشرفالملوک فخرالدوله از خاندان قاجار در سیاست و دیپلماسی ایران نقش داشت. زیرا او از چند و چونی زمان و روحیات غیر سیاسی احمدشاه قاجار مطلع بود سعی كرد تا در بین این دو جماعت آشتی و مماشات برقرار كند تا افراد ایل را از هرگونه بلایی صیانت نماید. شاهدخت قجری با میانجیگری هایش، از اعدام افراد بنام و مشهور دودمان قاجار جلوگیری کرد. به گونه ای که می توان او را واسط بین سلسله قاجار و رضاخان دانست.
اشرفالملوک فخرالدوله روابط نزدیکی با رضاشاه داشت و توانست وی را تحت تاثیر خود قرار بدهد و نقشی هرچند اندک در سیاست ایران بازی کند. تا جایی که میگویند رضاشاه گفته است که: قاجاریه یک مرد و یک نیمه مرد داشت، مردش فخرالدوله و نیمه مردش آغامحمدخان قاجار بود.
اشرفالملوک فخرالدوله، بانویی دوستدار اهلبیت و باکفایت و نیکوکار بود. اشرفالملوک فخرالدوله برای گرفتن حاجتهایش به اماکن قدسی و زیارتی اهل بیت در عتبات عالیات، مشهد و قم بارها سفر کرد. او از ثروت خود در امور خیریه مضایقه نکرد. از جمله اقدامات او:
اشرفالملوک فخرالدوله علاوه بر ساخت مسجد امین الدوله، چندین مدرسه ( از جمله تاسیس مدرسه رشدیه) و بیمارستان را در اراضی خود ساخت و وقف کرد. او همچنین در املاک موروثیاش واقع در کهریزک استراحتگاهی برای سالمندان، از کار افتادگان و مریضان دارای ناتوانی جسمی و حرکتی ساخت که امروزه جزو بزرگترین مؤسسات یاریرسانی محسوب می شود.
اشرفالملوک فخرالدوله در اواخر دوره قاجار و درگیر و دار اقدامات سردار سپه، در حدود 78 دختر و پسر یتیم را تحت پوشش قرارداد و به همراه جمعی از زنان خیر در اطراف پرورشگاه که بعدها بنگاه خیریه بانوان نیکوکار نامیده شد.
ساخت کارخانه قند کهریزک، پی ریزی اداره پست به سبک مدرن و امروزی نیز با تلاش و برنامه ریزی های او انجام شد.
اشرفالملوک فخرالدوله همچنین اولین بنگاه تاکسیرانی خصوصی ایران را در تهران بنیانگذاری کرد و تاکسی های این موسسه را به راننده های تاکسی بخشید. به طوری که تاجالملوک پهلوی در خاطراتش میگوید: همین خانم فخرالدوله آن موقع که تهران کوچک بود نصف تاکسیهای تهران را در تملک خودش داشت.
اشرفالملوک فخرالدوله قصد بنیاد یک موسسه بورس ملی در محدوده بانک ملی شعبه فردوسی را هم داشت که به دلیل برخی موانع و مشکلات، موفق به تاسیس آن نشد.
اشرفالملوک فخرالدوله در اواخر عمر فرزند بزرگ خود حسین را بر اثر یک پیشامد از دست داد و پس از آن از حوصله و شوق افتاد. او بیشتر وقتش را در باغ الهیه سپری کرد و از حشرونشر با مردم خودداری کرد. او در آخرین سفر خود به نجف اشرف، آرامگاهی را در این شهر خریداری کرد اما وصیت کرد تا بعد از مرگ او را در قبرستان ابنبابویه در شهر ری در مجاورت قبر پسرش حسین به خاک بسپارند.
اشرفالملوک فخرالدوله ۲۹ ماه بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دولت دکتر محمد مصدق، در تاریخ ۲۵ دی ۱۳۳۴ در سن ۷۳ سالگی بر اثر سکته قلبی دار دنیا را وداع گفت.