نبض بورس - یاسین عرب اسدی، در خبرها داشتیم که شرکت صنعتی معدنی چادرملو (کچاد) با هزینه ۲۵ میلیارد تومانی اقدام به خرید امتیاز باشگاه قشقایی شیراز فعال در لیگ دسته اول فوتبال کرده است. در چهارمین پادکست نبض بورس در گفتگو با مهدی حاجی وند کارشناس بازار سرمایه و نویسنده کتاب خصوصی سازی فوتبال به این پرسش پاسخ داده ایم که آیا با هزینه برای فوتبال از جیب سهامداران موافقید؟
مهدی حاجی وند کارشناس و تحلیلگر بازار سرمایه در گفتگو با نبض بورس گفت: همان گونه که میدانید طی یکی دو روز گذشته خبری منتشر شد مبنی بر اینکه شرکت صنعتی معدنی چادرملو هم با خرید امتیاز باشگاه دسته اولی قشقایی به مبلغ ۲۵ میلیارد تومان به جمع شرکتهای بورسی باشگاهدار پیوست. این در حالی است که به غیر از استقلال و پرسپولیس در حال حاضر فولاد مبارکه اصفهان، ملی صنایع مس ایران، ایران خودرو، گل گهر، فولاد خوزستان، آلومینیوم ایران و ذوب آهن اصفهان هفت شرکتی هستند که در لیگ برتر باشگاه دارند و به نوعی میتوانیم بگوییم که به نوعی تامین کننده مایحتاج اقتصادی، درآمدی و مالی این هفت باشگاه لیگ برتری هستند.
این در حالی است که کماکان متاسفانه ساختار ورزش و فوتبال ما از دولتی بودن رنج میبرد و این هفت شرکت به همراه چادرملو نشان میدهند که نه تنها بازار سرمایه ما و شرکتهای ما تماما دولتی نیستند و کار هم دست بخش خصوصی نیست، بلکه باشگاهداری ما هم توسط نیمه دولتیها یا خصولتیها در حال اداره است.
بر اساس آمارها ما یا باشگاههایی سراسر دولتی مثل استقلال و پرسپولیس داریم، یا باشگاههای نیمه دولتی مثل این هفت باشگاه داریم، یا باشگاههای نظامی مثل پاس داریم یا اندک باشگاههایی هستند خصوصی مثل ملوان با عمر کوتاه و منابع درآمدی که قابل قیاس با این شرکتها نیست.
به تازگی هم همان گونه که اشاره شد شرکت چادرملو به جمع شرکتهای بورسی باشگاهداری پیوست که این هزینه کرد از جیب سهامدار مشخص است که تقریبا عایدی خوب و خوشی ندارد و این بدان مفهوم نیست که باشگاهداری ما نباید با صنعت ما عجین باشد. این بدان معنا نیست که شرکتهای بورسی و صنایع بورسی ما نباید در فعالیتهای اجتماعی و ورزشی خود نقش آفرینی کنند، اما این مدل از کار کردن بی حساب و کتاب و بدون رضایت سهامدار نشان دهنده این است که ما مثل سایر بخشها کماکان فوتبال و ورزش مان و باشگاه هامان دست در جیب سهامداران دارند و از این ناحیه ارتزاق میکنند. جدای از این موضوع به هر حال وقتی که یک باشگاهی دل خوش کند و تکیه کند به منابع درآمدی خود از طریق صنایع به ویژه صنایع بورسی و با خیال راحت به نوعی شاید به حیف و میل این منابع بپردازد قطعا تنبل و فربه میشود و چیزی تحت عنوان اقتصاد ورزش و درآمدزایی توسط باشگاهها در کشور ما نمود و معنایی پیدا نمیکند و به نوعی میتوانیم بگوییم این مدل از درآمدزایی و تامین مالی از طریق صنایع شرکتها خود به مانعی بزرگ و جدی بر سر راه خصوصی سازی در باشگاهها و خصوصی سازی به مفهوم کلان و عام در کشور ما تبدیل خواهد شد.
این در حالی است که دو باشگاه استقلال و پرسپولیس ده درصد سهامشان در بورس در حالی عرضه شده است که آمال و رویاهای زیادی را مدیران عامل این دو باشگاه به ویژه در زمینه حق پخش تلویزیونی در ذهن میپرورانند. جایی که مشاور اقتصادی باشگاه استقلال صحبت از این به میان آورده است که در صورت تحقق درآمدهای ناشی از حق پخش، سالانه آبی پوشان هزار میلیارد تومان درآمد خواهند داشت. این بدان مفهوم است که به ازای هر سهم هزار تومان سود خواهند ساخت و پرسپولیسیها هم به دنبال استقلالیها طی نامهای که چند وقت پیش به رئیس سازمان صدا و سیما نوشتند از او درخواست کردند که منافع و درآمدهای حق و پخش را به این دو باشگاه بدهند.
از این جهت این دو موضوع را مورد بررسی قرار میدهیم که تا مدامی که فولاد مبارکه، ملی مس، چادرملو، ایران خودرو، گل گهر، فولاد خوزستان، آلومینیوم، ذوب آهن و خیلی از شرکتهای دیگر دست در جیب سهامداران دارند و از این طریق دارند ارتزاق میکنند قطعا عزم و ارادهای برای پیگیری منابع و محلهای درآمدی از طریق حق پخش نخواهند داشت و بنابراین با یک گل استقلال و پرسپولیس برای تحقق حق پخش تلویزیونی قطعا ما منتظر بهاری در احقاق حق فوتبال مان از مکان و جایی به غیر از بورس، بازار سرمایه، شرکتهای بورسی و از همه مهمتر سهامداران نخواهیم بود.