به گزارش نبض بورس، ناترازی برق و راهکار حل چالشهای صنعت نیروگاهی به بحث داغ این روزها تبدیل شده است. با اینکه در دومین ماه زمستان به سر میبریم، اما همچنان برخی روزها با پیامک اعلام قطعی احتمالی برق مواجه میشویم! حال که دولت نیز برای حل این ناترازی به تکاپو افتاده، بیش از پیش نشان میدهد که پیکر نیمه جان صنعت نیروگاهی نیازمند احیای قلبی است. پیکر نیمه جانی که بیش از هر چیز قربانی قیمت گذاری دستوری شد.
ناترازی تولید و مصرف برق یکی از مشکلات بزرگ صنعت نیروگاهی کشور است که در تابستانها با افزایش شدید تقاضا دود از سرش بلند میشود؛ و این روزها در زمستان نیز به علت کمبود سوخت اولیه بهترین راهکاری که به ذهنش خطور میکند، خاموشی است. اما صنعت نیروگاهی جزیرهای نیست که مشکلاتش فقط به خودش مربوط باشد. خروجی این صنعت، نیاز ضروری خانوارها و کل صنایع فعال کشور است.
عمده مصرف برق کشور از طریق نیروگاههای سیکل ترکیبی و گازی تامین میشود. بسیاری از شرکتهای تولیدی در سال جاری به دلیل محدودیت مصرف انرژی با کاهش مقدار تولید و فروش و افت شاخصهای سودآوری مواجه بودهاند. ادامه خاموشیهای با برنامه و بی برنامه از طرفی خانوارها و صنایع را دچار مشکل میکند و از طرفی استفاده از مازوت در هنگام کمبود سوخت اولیه محیط زیستمان را بیش از پیش تحریب میکند...
باز هم جای امیدواری است که دولت به تکاپو افتاده تا فکری برای این صنعت حیاتی نیمه جان کند...
در پاسخ به این سوال میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
راهکار مهمی که دولت در کنار مدیریت مصرف درساعات اوج برای کنترل ناترازی برق بدان روی آورده، توسعه انرژیهای تجدید پذیر است. به خصوص توسعه انرژی تجدید پذیر کوچک مقیاس تولید پراکنده، به دلیل تولید و مصرف همزمان انرژی در محل میتواند راه حل کلیدی باشد.
بر اساس گزارش وضعیت جهانی انرژیهای تجدید پذیردر سال ۲۰۲۳، در جهان انرژیهای تجدید پذیر ۸۶ درصد از ظرفیتهای اضافه شده برق را به خود اختصاص دادند که گواهی بر توسعه روزافزون نیروگاههای تجدید پذیر است. با این حال انرژیهای تجدید پذیر تنها ۱۲.۹ درصد از کل مصرف انرژی نهایی را در سال ۲۰۲۲ تشکیل میدادند.
در این گزارش تاکید شده تغییر به سمت انرژیهای تجدید پذیر تنها یک ضرورت نیست، بلکه فرصتی برای ایجاد آیندهای پایدارتر، عادلانهتر و مرفهتر است. گفتنی است در دهه گذشته از ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰، ۶۰% افزایش تقاضای برق توسط انرژیهای تجدید پذیر مدرن تامین شده است.
براساس بررسیها، سهم تولید برق از منابع تجدیدپذیر در ایران با نیروگاه برق آبی حدود ۱۳ درصد و بدون آن کمتر از ۱ درصد است و همینطور ترکیب نیروگاه خورشیدی و بادی چیزی حدود ۱ درصد است. با نگاهی به توسعه انرژیهای تجدید پذیر در کشورهای اطراف مانند هند، ترکیه و عربستان میتوان دریافت که از این قافله عقب ماندهایم...
وابستگی به سوختهای فسیلی مانند گاز و نفت که ظرفیت تولید را محدود میکند، یکی از چالشهای بزرگ در تأمین برق پایدار است. همچنین استفاده ناکافی از فناوریهای نوین مانند انرژی خورشیدی و بادی، فرصتهای بهبود ناترازی برق کشوررا کاهش داده است.
ایران با وجود پتانسیلهای بالای خود در زمینه انرژیهای خورشیدی و بادی، به دلیل محدودیتهای زیرساختی و عدم سرمایهگذاری کافی در این بخش، نتوانسته است سهم قابل توجهی از تولید برق را از این منابع تأمین کند.
وزیر نیرو اخیرا با بیان اینکه «تا اوج بار مصرف برق تابستان سال آینده ظرفیت تولید تجدید پذیرها به ۳۵۰۰مگاوات ارتقا مییابد، گفت: در تلاشیم بهمنظور افزایش سهم تجدید پذیرها در سبد انرژی کشور، زمینهها و زیرساختهای لازم برای تولید ۳۰هزار مگاوات انرژی تجدید پذیر تا پایان دولت چهاردهم فراهم شود.»
برای برونرفت از شرایط فعلی در کوتاهمدت باید متوسل به بخش خصوصی شد و سرمایه گذاری در صنعت نیروگاهی را برای سرمایه گذاران جذاب نمود.
دولت باید در کنار سیاستهای تشویقی برای ایجاد واحدهای تولید انرژیهای تجدید پذیر، ضمن به کارگیری تعرفههای پلهای برای طبقههای مصرف خانوار، اجازه دهد تا بورس انرژی نیز کارکرد واقعی خود را در این عرصه داشته باشد؛ و صنایع بزرگ برق مصرفی خود را از طریق بورس انرژی مستقیما از نیروگاهها خریداری نمایند.
در این میان صحبتهای آقای وزیر ارتباطات نیز در خصوص تعریف پروفایل انرژی برای شهروندان جالب توجه بود؛ که پس از راه اندازی این طرح افراد میتوانند میزان مصرف آب، برق، گاز و بنزین را ببینند و مازاد آن را بفروشند. به نظر این طرح نیز میتواند یکی از راههای مدیریت مصرف انرژی باشد.
رشد شاخص قیمت سهام نیروگاهی طی ۵ سال گذشته با اختلاف قابل توجه نسبت به صنایع زیرساختی یا مرتبط با تأمین انرژی عقب مانده است. قیمت گذاری دستوری را میتوان عامل اصلی این عقب ماندگی دانست.
با روند رشد نسبتا مشابه قیمت برق در شرکتهای نیروگاهی و یوتیلیتی، از سال ۱۴۰۰ با رشد سودآوری شرکتهای پتروشیمی، قیمت برق تحویلی به این شرکتها از مبدأ یوتیلیتی رشد قابل توجهی را تجربه نمود. چرا که نرخ فروش برق این شرکتها بر اساس نرخ بازده دارایی شرکتهای پتروشیمی محاسبه میشود.
در مقابل، اما نرخ برق سایر نیروگاهها به دلیل محدودبودن فروش برق به مدیریت شبکه برق رشد چندانی نداشت. این در حالیست که هزینه تبدیل انرژی تقریبا مشابهی دارند.
وضعیت ضعیف بنیادی این شرکتها سبب شکاف ارزش بازار و ارزش جایگزینی تا پایینتر از ۵۰ % در این شرکتها شده است. به این معنی که سرمایه گذاران معتقدند ارزش کسب و کار شرکت از نیمی از مبلغ لازم برای ساخت دوباره نیروگاه هم کمتر است.
از فرصتهای پیش روی صنعت میتوان به استراتژیک بودن محصول صنعت برای خانوارها و صنایع، چشم انداز توسعه انرژیهای جدید پذیر و پتاسیل کشور در این زمینه، رشد تقاضا برای مصرف برق، عزم حاکمیت برای حل ناترازی برق و امید یه اینکه بالاخره از قیمت گذاری دستوری چشم پوشی کند!
افزایش قطعی گاز در فصول سرد سال، متنوع نبودن سبد تولید انرژی در کشور و پایین بودن سهم انرژی های تجدید پذیر درآن و ادامه تحریمها کار را برای توسعه زیرساختها و ایجاد نیروگاههای تجدید پذیر سخت میکند.
در مجموع با توجه به حاد شدن مشکلات این صنعت و در تکاپو افتادن حاکمیت جهت رفع مشکل ناترازی و فرصتهای پیش روی صنعت، به نظر میتوان به بهبود وضعیت این صنعت امیدوار بود ...