به گزارش نبض بورس، علیرضا قربانی، خواننده سرشناس در ۱۵ بهمن ۱۳۵۱ در تهران به دنیا آمد. او جزء خوانندگان موسیقی سنتی است که در ارکستر ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی آواز و تصنیف می خواند، او با انتشار یک تصویر در اینستاگرام از درگذشت همسر خود خبر داد.
منیر سادات غیاثی (مژگان) همسر علیرضا قربانی خواننده مطرح موسیقی پس از یک دوره بیماری سخت و درمان، بعدازظهر امروز پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ دار فانی را وداع گفت.
قربانی با انتشار ویدئویی، در سوگ همسرش در صفحه اینستاگرام خود نوشته است: «سکوت قبل رفتنت نماندنت ندیدنت/مرا به این جنون کشیده …چه حسرتیست بر دلم که از تمام بودنت/ نبودنت به من رسیده … .
این داغ سهمگین برای همیشه باقی خواهد ماند.»
منیرسادات غیاثی 12 سال قبل با علیرضا قربانی خواننده معروف ایرانی ازدواج کرد. علیرضا قربانی جزء خوانندگان مشهوری است که ترانه های عاشقانه اش در میان مردم طرفداران زیادی دارد. همچنین این خواننده خوش صدا از دوستان نزدیک همایون شجریان به حساب میآید.
همسر علیرضا قربانی در سال ۱۳۵۵ به دنیا آمده است. او از چند سال قبل به بیماری سختی مبتلا شد و مدتها تحت درمان بود، اما در نهایت نتوانست دوام بیاورد و بعد از ظهر ۲۰ بهمن ۱۴۰۲ بر اثر سرطان درگذشت.
منیر سادات غیاثی، همسر علیرضا قربانی مدرک لیسانس رشته حقوق داشت و مدتی نیز به عنوان وکیل مشغول به کار بود تا این که بر اثر ابتلا به سرطان شغلش را کنار گذاشت.
این هنرمند در بخشی از این مراسم گفت: «دعای خیر شما بدرقه راه مژگان باشد. من فکر می کردم چرا پروردگار به بعضیها درد میدهد، به نظرم همانطور که حضرت مولانا میفرماید خداوند، درد را میدهد تا آدم ها مهربان شوند، قدر داشتههایش را بداند و بتواند مقاومتر شوند. این مقاوم شدن تواضع آدم را بیشتر می کند و ارتباطشان را با هم نوعشان بیشتر می کند. این درد اگر چه تحملش سخت است اما می تواند نعمت هم باشد. همانطور که مولانا می فرماید: با درد بساز چون دوای تو منم، در کس منگر که آشنای تو منم/ گر کشته شوی مگو که من کشته شدم، شکرانه بده که خونبهای تو منم.»
قربانی همچنین درباره همسر خود بیان کرد: «مژگان سالهای سال بود که زجر و سختی میکشید اما با اشتیاق به زندگی ادامه میداد و همه دوستان شاهد هستند شور و شوق زندگی برای لحظه ای در ایشان فروکش نکرده بود و این روحیه تا روزهای آخری که هوشیاری داشت حفظ کرد و بسیار بسیار دلسوز همه بود و من خودم غبطه می خوردم که ای کاش روحیه ام مثل ایشان بود.»