بابک بختیاری در تابستان 1357 در تهران بدنیا آمد. رویای کودکانهاش این بود مانند مک دونالد رستورانهای زنجیرهای داشته باشد. حس پول درآوردن و خرید و فروش برای او مسرتبخش بود. به همین دلیل به کسب عایدی و استقلال مالی علاقه زیادی پیدا کرد. زمانی که هفت ساله بود مخفیانه و به دور از چشم خانواده با پول تو جیبی شکلات، آدامس و کیک میخرید و جلوی ورودی استخر محله، آنها را میفروخت.
بابک بختیاری در طول زندگی خود مشقت های زیادی را متحمل شد و بلندی و پستیهای گوناگونی را تجربه کردهاست. در زمان چهارده سالگی بابک پدر ورشکسته میشود. او همگام با خانواده به منزلگاه مادربزرگ میروند. از جمله کارهای چشمگیر او این بود که قبل از رفتن به مدرسه چند ساندویچ سرد میخرید و در زنگ تفریح آنها را به همکلاسیهایش میفروخت.
بابک در سال 1376 کل لوازم و اثاثیه منزل را میفروشد و با سرمایهای که حدود دو میلیون تومان بود یک ماشین پیکان میخرد تا هم برای رفت و آمد به دانشگاه استفاده کند و هم با آن در خیابان های تهران مسافرکشی کند.
او با فروش پیکان و سرمایهی چهار میلیون تومانی به همراه یکی از دوستانش یک رستوران راهاندازی میکنند اما به دلیل نداشتن پشتوانهی مالی و مهارت کافی در کمتر از یک سال تمام دارایی خود را از دست میدهند.
بابک بختیاری اولین فروش زنجیرهای خود را با اجاره کردن بوفه مدارس و فروختن ساندویج تجربه کرد. در فصل تابستان و تعطیلی مدارس او لوازم و تجهیزات کهنهی اداری را تعمیر و رنگآمیزی و سپس برای فروش آنها را در روزنامه آگهی میکرد. کمکم چندین کارگاه تولید لوازم اداری راه اندازی میکند. اوایل کار فروش خوبی داشت ولی متاسفانه بعد از مدتی به خاطر عدم محاسبهی دقیق حساب و کتاب ها دچار ورشکستی بزرگ و با سیصد میلیون تومان چک برگشتی راهی زندان می شود.
پس از آزاد شدن از زندان کسب و کارهای دیگری را نیز امتحان کرد که چندان در آنها موفق نبود. او در سفر به کشور چین با یکی از دوستانش آبمیوهای خورد که نحوهی سرو و بستهبندی آن برای بابک جالب بود و فکر او را به شدت مشغول کرد. یک لیوان دردار که از وسط آن یک نی برای نوشیدن وجود داشت. در آن زمان هرگز چنین لیوانی در ایران وجود نداشت. دوست بابک دستگاه ساخت آن را از چین خرید و با هم به ایران بازگشتند.
بابک به این فکر میکرد که چه محصول دیگری را میتواند در این لیوان سرو کند تا اینکه به یاد آورد در زمان کودکی وقتی مادرش برای او بستنی میخرید، آن را داخل لیوانی میریخت و آنقدر هم میزد تا رقیق شود. بعد از آن تعدادی اسمارتیز در آن ریخته و میخورد.
این شد که بابک بختیاری با مقداری پول قرضی و وام مغازهای را در شمال تهران و میان دو بستنی فروشی بزرگ اجاره کرده و در تابلوی مغازه نوشت “شعبه مرکزی آیس پک”
یکی از دلایل رونق گرفتن این مغازه بستهبندی و لوگو و طعم خاص بستنی بود که سبب شد افراد زیادی آیس پک را امتحان کنند و حتی آن را به دوستان خود معرفی نمایند. این شد که خیلی زود شعبههای مختلف آیس پک افتتاح شد و در شش ماه به ۱۰۶ شعبه رسید.
بابک بختیاری اسمی به نام قورباغه مایوس را به عنوان معنی آیس پک انتخاب کرد. او این گونه برند خود را تعریف کرد: آیس به معنای ناامیدی و یاس، قورباغه به معنای پک. این گونه بود که جواز آیس پک توسط وزارت ارشاد برای زدن تابلو کسب شد.
کلام آخر
بابک بختیاری از جمله افرادی است که با سخت کوشی و پشتکار توانست به موفقیتهای فراوانی دست پیدا کند. او با تجربه شکستهای بسیار، تجربیات خود را افزایش داد و به بهترینها دست پیدا کرد.
ایشان با تحصیلات فوق دیپلم عمران، اینک یکی از کارآفرینان سرآمد و دارنده امتیاز بستنی آیس پک میباشد که در سراسر کشور شعبه های بیشماری دارد.
از افتخارات و دستاوردهای او کسب عنوان کارآفرین نمونه در بخش خدمات در جشنوارهی ملی کارآفرینان برتر سال ۱۳۸۷ میباشد. آیس پک که بابک بختیاری آن را درسن ۲۹ سالگی و در سال 1388 تاسیس کرد، بزرگترین فروشگاه زنجیرهای و به عنوان یکی از ۱۰۰ برند برتر ایران شناخته شده است.
این فرد موفق علاه بر کارکردن روی آیس پک ازنو کار شکست خورده و قدیمی خود را نیز شروع کرد و رستورانداری و فروش مبلمان را نیز از سرگرفت که در این حرفه نیز موفقیت زیادی به دست آورد.
بابک بختیاری از فروش ساندویچ در مدرسه و مسافرکشی و فروش وسیلههای دست دوم شروع کرد. سرانجام تبدیل به جوانترین کارآفرین موفق و توانگر ایران شد. او توانست به رویای کودکیهایش برسد و شعبههایی رو در کشورهای دیگر راهاندازی کند. او همه این کامیابیهایش را مرهون پشتکار و اراده و تمرکز بر روی کار و درآمد بود و انقدر کوشش کرد تا در نهایت موفق شد.