عبور فملی از پروژهمحوری به طرحمحوری؛ گام بزرگ برای خلق ارزش واقعی در صنعت مس
به گزارش نبض بورس، علی موذنی | تغییر اخیر شرکت ملی صنایع مس ایران (فملی) از مدل «پروژهمحور» به «طرحمحور» فقط یک تصمیم اداری نیست؛ بلکه تحولی بنیادین در شیوه مدیریت سرمایهگذاری و خلق ارزش در پروژههای صنعتی است. در مدل جدید، همه اجزای زنجیره تولید — از معدن تا کارخانه تغلیظ، آب، برق، و زیرساخت انتقال — به عنوان یک بسته واحد مدیریت میشوند تا سرمایهگذاریها به تولید واقعی و پایدار منتهی شود.
چرا این تغییر مهم است؟
اطلاعیه اخیر فملی درباره عبور از مدل «پروژهمحور» به «طرح/بستهمحور» قلب اقتصاد پروژهها را هدف گرفته است.
تولید کنسانتره مس فقط با ساخت یک کارخانه تغلیظ ممکن نیست؛ بلکه به مجموعهای از اجزای وابسته نیاز دارد: معدن، تغلیظ، سد باطله، آب، برق، نوار نقاله و ماشینآلات.
اگر یکی از این حلقهها عقب بماند، کل سرمایهگذاری قفل میشود و بازدهی از بین میرود.
بهعنوان نمونه، یک کارخانه تغلیظ ۳۰۰ هزار تنی حدود ۶۰۰ میلیون دلار سرمایهگذاری میخواهد و بازگشت سرمایه آن حدود ۲ سال است — به شرطی که همه اجزا همزمان آماده باشند.
در غیر این صورت، کارخانهای ساخته میشود که مجوز یا خوراک ندارد و تنها هزینه ثابت تولید میکند.
مسئله مدل قدیم چه بود؟
در مدل «پروژهمحور»، هر جزء پروژه پیمانکار و زمانبندی جدا داشت.
این عدم هماهنگی باعث میشد برخی اجزا زودتر تمام شوند، در حالی که زیرساختهای حیاتی مثل آب یا برق هنوز آماده نبودند.
نتیجه: سرمایهگذاریهای سنگین، بدون بازده واقعی و ثبت «موفقیتهای کاغذی».
مدل جدید طرحمحور چه کار میکند؟
در مدل جدید، همه اجزای مرتبط با محصول نهایی در قالب یک بسته واحد تعریف و مدیریت میشوند — با بودجه متمرکز و مسئول پاسخگویی مشخص.
ویژگیهای کلیدی:
-
توقف تزریق سرمایه به بخشهایی که گلوگاه زیرساختی دارند تا توازن حفظ شود.
-
بودجهریزی مشروط و مرحلهای بر اساس شاخص آمادگی (Readiness Index).
-
تعریف مسیر بحرانی پروژه بر مبنای تحویل همزمان محصول نهایی.
-
گزارشدهی بر پایه آمادگی تولید واقعی، نه پیشرفت فیزیکی ظاهری.
چرا این تغییر یک دستاورد بزرگ است؟
این تحول، معیار موفقیت را از «اتمام پروژه» به «تولید پایدار و رسیدن به ظرفیت اسمی» تغییر میدهد.
در گذشته افتتاح زودهنگام کارخانه بدون آماده بودن زیرساختها باعث حبس سرمایه میشد.
اکنون پاداش مدیریتی به خروجی اقتصادی گره میخورد، نه به افتتاحهای نمایشی.
سه پیامد عملی برای فملی
1️⃣ شفافیت و پاسخگویی: مدیریت واحد مسئول کل بسته است؛ تداخل قراردادی و پاسدادن مسئولیتها حذف میشود.
2️⃣ انضباط سرمایهای: بودجه دقیقاً به گلوگاهها اختصاص مییابد و نرخ بازگشت سرمایه (NPV) بهبود پیدا میکند.
3️⃣ کاهش ریسک راهاندازی: با همزمانسازی تحویل زیرساختها، تأخیرهای زنجیرهای کاهش یافته و راهاندازی سریعتر ممکن میشود.
درسهایی از تجربه جهانی
در پروژههای بزرگ دنیا، مدلهایی مانند Project Bundling، EPC/EPCM و Integrated Project Delivery (IPD) دقیقاً برای همین هدف طراحی شدهاند:
هماهنگی فنی، زمانی و مالی همه اجزا زیر یک ساختار واحد.
نتیجه جهانی این روشها، کاهش هزینه، تسریع تحویل و افزایش بهرهوری سرمایه بوده است.
جمعبندی
1️⃣ تولید کنسانتره یک زنجیره بههمپیوسته از اجزای فنی و زیرساختی است.
2️⃣ بازده واقعی سرمایه تنها زمانی محقق میشود که همه حلقهها همزمان آماده باشند.
3️⃣ طرحمحوری با بودجهریزی مشروط و زمانبندی مشترک، معیار موفقیت را به تولید اقتصادی پایدار تغییر میدهد.
4️⃣ اقدام فملی در اجرای این رویکرد، اصلاحی بنیادی در مدل خلق ارزش است؛ گامی به سوی افتتاحهای کمتر اما پربازدهتر و بازگشت سرمایه سریعتر.





