به گزارش نبض بورس، محمدعلی رضایی هنجنی | کتاب «قدرت داستانگویی در کسبوکار» به افراد کمک میکند تا داستانهای کسبوکارشان __یعنی داستان ارزش، داستان بنیانگذار ، داستان هدف و داستان مشتری__ را پیدا کنند. مطالعۀ این کتاب را میتوان به تمام افرادی پیشنهاد کرد که قصد دارند پیامهای مختلفی مثل بیانیۀ مأموریت، متن سخنرانی، کمپین تبلیغاتی، ارتباطات درونسازمانی یا محتوای بلا گ را از رسانههای گوناگون به مخاطب خود منتقل کنند.
داستان گفتن و شنیدن از ویژگیهای انسانهاست و برندهای داستانگو، اگر از این ابزار بهدرستی استفاده کنند، میتوانند از سطح عرضهکنندۀ محصول یا خدمت فراتر بروند و وارد تعامل احساسی با مشتریان و جامعه شوند؛ چیزی که خواسته و آرزوی بسیاری از برندهاست.
داستان میتواند توجه شنونده را جلب کند و او را به دنیای خود ببرد. هرچه مخاطب بیشتر درگیر داستان شود، احتمال اینکه بیشتر تحتتاثیر قرار بگیرد و دیدگاههای مطرحشده در داستان را بپذیرد بیشتر است و نهایتاً وقتی مخاطبی از دنیای داستان بیرون میآید، تغییر کرده است. نه فقط برای یک یا دو دقیقه، بلکه این تأثیرات ماندگارند.
کتاب «قدرت داستانگویی در کسبوکار» هم دقیقاً دست روی همین موضوع گذاشته است و توضیح میدهد که چرا داستانگویی قدرت تغییر نحوۀ اندیشیدن، احساس کردن و رفتار کردن افراد در کسبوکار را دارد و چگونه میتوانید خودتان از این قدرت استفاده کنید.
نویسندۀ این کتاب میگوید: داستانگویی همان چیزی است که مشتریان را به هواداران، کارکنان را به مبلغان کسبوکار و مدیران را به رهبران تبدیل میکند. ماهیت و اثر بازاریابی را تغییر میدهد و میتواند نگاه ما به خودمان را تغییر دهد. اینکه این تغییر چطور رخ میدهد و چطور میتوانید با مهار قدرت داستانگویی آن را ایجاد کنید موضوع این کتاب است.
کتاب «قدرت داستانگویی در کسبوکار» به افراد کمک میکند تا داستانهای کسبوکارشان __یعنی داستان ارزش، داستان بنیانگذار ، داستان هدف و داستان مشتری__ را پیدا کنند. مطالعۀ این کتاب را میتوان به تمام افرادی پیشنهاد کرد که قصد دارند پیامهای مختلفی مثل بیانیۀ مأموریت، متن سخنرانی، کمپین تبلیغاتی، ارتباطات درونسازمانی یا محتوای بلا گ را از رسانههای گوناگون به مخاطب خود منتقل کنند.
همه دوست داریم وقتی موضوعی را بیان میکنیم دیگران به آن توجه کنند، پیام ما اثرگذار باشد و در ذهن بماند. اما بسیاری از مواقع، با وجود تلاشهای فراوان، حرف ما در انبوه پیامها گم میشود و کسی به آن توجه نمیکند. یکی از راهکارهای غلبه بر چنین مشکلی انتقال پیام با روایت داستانی است؛ راهکاری که باعث افزایش توجه مخاطب و اثرگذاری و ماندگاری پیام میشود.
در کسبوکارها، با تشدید رقابتها و ظهور رسانههای جدید، این مسئله بیشازپیش مشهود شده است و دیگر صرفاً معرفی محصولات و خدمات و بیان مزیتهای استفاده ازشان برای مشتری کافی نیست. این روزها قلاب کردن توجه مشتری بسیار سخت شده و به نظر میرسد اینجا هم داستان و داستانگویی به یکی از ابزارهای کلیدی کارآفرینان، کسبوکارها و برندها تبدیل شده است. داستانهایی که نه فقط در مورد محصولات و خدمات بلکه در مورد ارزشها و فضای کسبوکارها نقل میشوند کارکردهای متعددی دارند؛ ازجمله اینکه به شکلگیری هویت متمایز برند کمک میکنند و نیز فرصت و بهانهای برای گفتوگو و تعامل بیشتر با مشتریان به وجود میآورند. ویژگی منحصربهفرد داستانگویی این است که نگاه مشتریان کسبوکار را از میدان تحلیل منطقی بیرون میبرد و به قلمروی احساس وارد میکند.
در سالهای اخیر کتابهای متعددی دربارهٔ اهمیت داستانگویی در کسبوکارها منتشر شده است. برخی از آنها داستانگویی را فرایندی کاملاً مکانیکی و الگوریتمی دیدهاند. برخی دیگر داستانگویی را فرایندی کاملاً خلاقانه میدانند که نمیتوان قاعده و قانونی برایش تعریف کرد. براساس نگاه دوم، کسبوکارها نمیتوانند چندان آگاهانه و خودخواسته سراغ داستانگویی بروند. کتاب قدرت داستانگویی در کسبوکار از این نظر در میانهٔ طیف قرار میگیرد؛ زیرا از یک سو جنبهٔ خلاقانهٔ داستانسرایی در این کتاب پذیرفته شده است و از سوی دیگر قواعد، تکنیکها و راهکارهایی در آن مطرح شده که، بهدور از رویکردهای مکانیکی، ذهن مدیران و کارآفرینان را برمیانگیزد تا داستانهای کسبوکارشان، یعنی داستان ارزش، داستان بنیانگذار، داستان هدف و داستان مشتری را پیدا کنند.