به گزارش نبض بورس، بورس را میتوان یک بازار مولد دانست که در هر شرایطی سودآور است. در اصل با سرمایهگذاری درست میتوان در شرایط نزولی نیز در این بازار سود کسب کرد. شهیر محمدنیا شرایط سودآوری به واسطه چینش یک پرتفوی خوب را به نبض بورس توضیح داد.
او گفت: در چینش پرتفوی باید به موارد متعددی دقت کرد که بتوان به بازدهی مورد انتظار دست پیدا کرد. اولین نکتهای که باید به آن توجه کرد بررسی شخصیت سرمایهگذاری فرد بر اساس طیفهای متنوع سرمایه گذاری است که اصطلاحا به آن (investment policy statement) IPS میگویند که مجموعهای از فاکتورهای است که بر اساس واقعیت مطلق و مفروضات تعیین میگردند.
وی ادامه داد: برای تعیین شخصیت ریسکپذیری و ریسک گریزی سرمایهگذار، معمولا مشاور سرمایهگذاری و مدیر پرتفوی از طریق آزمونهای تستی و مصاحبههای حضوری شخصیت فرد سرمایهگذار را تخمین میزند که البته نتیجه که به صورت مطلق نیست و کاملا نسبی است را با توجه به تقسیم بندیهای ریسکپذیری و ریسکگریزی و همچنین تقسیم بندیهای تاثیرپذیری و تاثیرگذاری فرد در یک طیف خاص مبنای اولیه در نظر گرفتن ریسک در پرتفوی قرار میگیرد.
این کارشناس بازار سرمایه اظهار کرد: نکته دیگر هدف و نیاز فرد از سرمایهگذاری است که در تستها و مصاحبههای مشخص میشود. فرض کنید فردی برای حفظ قدرت خرید خود در بازار سرمایه گذاری میکند یا اینکه برای آینده فرزندان خود قصد سرمایهگذاری دارد و فردی دیگر به دنبال سفته بازی و نوسان گیری از سهام است؛ مثالهایی از این دست که هر کدام از این اهداف پلنها و استراتژیهای خاص خود را میطلبد و حتما این استراتژیها توسط مدیر تعیین و اجرا میشوند.
به گفته محمدنیا بدیهی است که تنوع استراتژیها بر اساس تیپ فرد سرمایهگذار، افق زمانی مورد نظر، تلورانس ریسک، میزان نقدینگی و ... بسیار گسترده است.
این مدرس بازار سرمایه تشریح کرد: طبیعتا فردی که کل سرمایه خود را در یک یا دو سهم سرمایهگذاری میکند با این دیدگاه که بهترین سهم یا سهام بازار است و بازدهی فراتر از انتظار کسب میکند با یک شرایط بسیار پر ریسک مواجه خواهد بود. این در حالی است که مفهوم تئوری پرتفوی مدرن (MPT) بیان میکند که داشتن یک سهم پاداشی بیشتر از انتظار سهم فرد نمیکند و بالعکس بیان میکند که با تنوع دهی به سبد سهام میتوان ریسک سبد سهام را کاهش داد بدون آنکه بازده انتظاری کاهش پیدا کند.
وی ادامه داد: در سرمایهگذاریها ما با دو نوع ریسک مواجه هستیم ریسکهای سیستماتیک و ریسکهای غیر سیستماتیک و به مجموع این دو ریسک کل سرمایهگذاری میگویند.
ریسکهای غیر سیستماتیک+ریسکهای سیستماتیک=ریسک کل
محمدنیا گفت: ریسکهای غیر سیستماتیک را میتوان با تنوع دهی اصولی به سبد سهام به کنترل در آورد و آنها را مهار کرد. این نوع از ریسکها نامهای دیگری مانند ریسکهای شرکتی، ریسکهای خاص و یا ریسکهای قابل تنوع دهی نیز دارند.
وی ادامه داد: ریسکهای سیستماتیک که به آنها ریسک بازار (market risk) یا ریسک غیر قابل تنوعدهی نیز میگویند که ریسک باقیمانده سرمایهگذاری است که با تنوع دهی به سهام همچنان پابرجا میماند و غیر قابل کنترل است. اما به این معنا نیست که ریسکهای سیستماتیک برای هر صنعت و شرکتی نیز به یک اندازه هستند.
این کارشناس بازار سرمایه با ارائه مثالی گفت: در شرایط ریسک سیستماتیک سیاسی کل بازار تحت تاثیر قرار میگیرد و برخی صنایع از ریسک سیستماتیک پایینتری برخوردارد هستند و کمتر تحت تاثیر قرار میگیرند مانند صنایع دارویی، یوتیلیتی و غذایی و بالعکس برخی از صنایع ریسک بالاتری پیدا میکنند مانند صنعت بانکی.
محمدنیا اظهار کرد: بنابراین با تنوعدهی مناسب به سبد سهام میتوانیم ریسکهای غیر سیستماتیک را کنترل کنیم. بر اساس تحقیقات انجام شده اگر در یک سبد ۱۳ تا ۱۵ سهم وجود داشته باشند تا ۹۰ درصد و اگر ۲۸ تا ۳۰ سهم قرار گیرند تا ۱۰۰ درصد ریسکهای غیر سیستماتیک مهار میشوند. اما یک پیش شرط بسیار مهم نیز وجود دارد که انتخاب این سهام بر اساس اصول علمی و توسط یک مدیر پرتفوی حرفهای انجام گردد.
وی توضیح داد: انتخاب سهم در یک پرتفوی برای هر فرد سرمایهگذار با توجه به IPS شخصی آن فرد معیارهای خود را دارد. فرض کنید یک فرد با توجه به اهداف ترسیمی قدرت تحمل ریسک بالایی دارد و چینش یک سبد تهاجمی برای این فرد مناسب است. مارکت سایز شرکتها و اندازه شرکتها یک عامل مهم در انتخاب آنها در یک سبد سرمایهگذاری است. معمولا در یک سبد تهاجمی وزن شرکتهای معمولا کوچک و متوسط بیشتر است، زیرا این شرکتها پتانسیل رشد و بازدهی بالاتری دارند؛ اما بالعکس برای فردی که محافظه کارتر است و تحمل ریسک پایینتری دارد پرتفوی تدافعی چیده میشود و معمولا از شرکتهای بالغ که در اصطلاح عام بازار ایران به سهام «پیرمردی» مشهور هستند وزن بیشتری داده میشود. این شرکتها پتانسیل رشد پایینی دارند و بیشتر سودهای محقق شده در آنها میان سهامدارن تقسیم میگردد. اسم دیگر این نوع از پرتفویها DPS محور است.
این کارشناس بازار سرمایه تشریح کرد: در انتخاب سهم به صنایع مختلف نیز توجه میشود. انتخاب صنایع نیز هم به شخصیت فرد سرمایهگذار میتواند مرتبط باشد و هم به بررسی مولفههای کلان و چشم انداز صنایع. معمولا برای یک فرد ریسکپذیر وزن سهام در یک یا دو صنعت چشم انداز بنیادی روشنتری دارند بیشتر است، اما برای یک فرد ریسک گریز سعی میکند از تنوع صنعتهای بیشتری در پرتفوی استفاده میشود.
وی توضیح داد: عامل مهم دیگر همبستگی میان شرکتهای انتخابی در یک صنعت است. معمولا سعی میشود برای اینکه تنوع دهی جهت مهار ریسکهای شرکتی کاهش پیدا کند از سهمهایی استفاده شود که همبستگی بالایی با یکدیگر نداشته باشند.
محمدنیا گفت: محاسبه ضریب بتا را میتوان اصلیترین وظیفه یک مدیر پرتفوی حرفهای بشمار آورد. با مفاهیم ریسکی که در توضیحات آوردیم و با محاسبه ضریب بتا مدیر یک پرتفوی اقدام به چینش سبدهای ریسکی و غیر ریسکی میکند.
این کارشناس بازار سرمایه اظهار کرد: زمانی که هدف چینش یک سبد ریسکی است، ضریب بتا یک سهم بیشتر از یک در نظر گرفته میشود که نشان دهنده این است که سهم از ریسک سیستماتیک بالاتری از ریسک کل بازار برخوردار است و در نتیجه انتظار بازدهی بیشتر از بازدهی میانگین بازار است. اما اگر هدف این است که پرتفوی بعنوان مثال با یک شاخص مانند شاخص کل بازدهی داشته باشد ضریب بتا باید برابر یک یعنی برابر با ریسک سیستماتیک بازار باشد و توقع بازدهی اندازه شاخص لحاظ شده ایجاد میگردد و اگر ضریب بتا پایینتر از یک باشد طبیعتا ریسک سیستماتیک پایینتر از ریسک کل بازار خواهد بود و به دنبال آن نیز بازدهی از بازدهی کل بازار پایینتر خواهد بود.
وی ادامه داد: معمولا در شرایط جی دی پی مثبت و در سیکلهای رشد و رونق اقتصادی از پرتفویهای ریسکیتر با ضریبهای بتای سهام بالای یک استفاده میشود و بالعکس در شرایط رکود و بحران از بتاهای کمتر از یک سهام استفاده میشود.
محمدنیا در نهایت تاکید کرد: یک نکته دیگه هم اینکه در اکثر شرکتهایی که مدیریت سبد انجام میدهند اصلا به این نکات توجه نمیکنند دراصل واقعیت این است حرفهای و اصولی عمل نمیشود.
۳سال من صبر کردم و هرچه داشتم وارد بورس کردم که میانگین کم کنم.تا کی باید صبر کنم.
این استراتژی برای بورس کشورهای با ثبات اقتصادی کارساز هست نه کشور ما که مشخص نیست کی تصمیم گیرنده است ؟