اهمیت ارزشگذاری در بازار سرمایه
ارزشگذاری شرکتها، قلب تحلیل بنیادی در بازار سرمایه است. وقتی یک سرمایهگذار یا تحلیلگر درباره خرید یا فروش یک سهم تصمیمگیری میکند، باید بتواند تخمین بزند که آیا قیمت فعلی سهم کمتر از ارزش واقعی آن است یا بیشتر. این فرآیند به او کمک میکند تا با دید تحلیلی وارد معامله شود، نه صرفاً بر اساس هیجانات بازار.
در نبود ارزشگذاری، سرمایهگذاران یا کورکورانه پیرو جو بازار خواهند بود، یا فقط به تحلیل تکنیکال تکیه میکنند که در شرایط پرتلاطم یا نوسانی، ممکن است آنطور که باید پاسخگو نباشد. در واقع، ارزشگذاری پایهایترین ابزار برای کشف فرصتهای سرمایهگذاری زیرقیمت (undervalued) و جلوگیری از خرید داراییهای گرانشده (overvalued) است.
برای سرمایهگذاران نهادی، سبدگردانها، صندوقهای سرمایهگذاری و شرکتهای مشاور مالی، ارزشگذاری شرکتها جزو وظایف روزمره و حیاتی محسوب میشود، چرا که تصمیمهای میلیاردی بر پایه همین تحلیلها گرفته میشود.
کاربرد ارزشگذاری در تصمیمگیری سرمایهگذاری
فرآیند ارزشگذاری، مزایای متعددی در تصمیمگیری سرمایهگذاری ایجاد میکند:
۱. شناسایی فرصتهای خرید و فروش
با مقایسه «ارزش ذاتی» با «قیمت بازار»، میتوان فهمید کدام سهام در حال حاضر کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی خود معامله میشود.
۲. مدیریت ریسک
اگر سهامی را صرفاً به دلیل محبوبیت بخریم، بدون آنکه از ارزش واقعی آن مطلع باشیم، در معرض ریسک بالایی قرار خواهیم گرفت. اما ارزشگذاری به ما نشان میدهد چقدر حاشیه امن (margin of safety) داریم.
۳. تحلیل چشمانداز شرکت
در بسیاری از مدلهای ارزشگذاری مانند DCF، مجبور هستیم جریانهای نقدی آینده شرکت، رشد درآمد و نرخ بازده را پیشبینی کنیم. این امر ما را به تحلیل عمیقتری از صنعت، شرکت، نرخ بهره، تورم و سایر متغیرهای اقتصادی سوق میدهد.
۴. مذاکرات خرید و فروش بلوکی
در فرآیند خرید یا ادغام شرکتها (M&A)، مدلهای ارزشگذاری مبنای مذاکرات بین خریدار و فروشنده قرار میگیرد.
۵. تعیین استراتژیهای ورود یا خروج از بازار
سرمایهگذاران بلندمدت از ارزشگذاری برای تصمیمگیری درباره زمان ورود یا خروج از سهام استفاده میکنند، نه صرفاً تحلیل نمودارها یا شایعات.