رقیق سازی سهام یا Dilution یک اصطلاحی است که در سرمایهگذاری و نیز در شرکتهای تجاری به ویژه شرکتهای سهامی عام، معنا و کاربرد قابل توجهی دارد. با این وجود این عبارت برای عموم افراد شناخته شده نیست که این امر کاملا قابل درک است.
در این نوشته قصد داریم مفهوم رقیق سازی سهام را به سادهترین اما کاربردیترین شکل ممکن توضیح دهیم.
همانطور که اشاره شد، رقیق سازی سهام را در عالم سرمایهگذاری و نیز شرکتهای تجاری بسیار میشنویم. این عبارت کاربرد خود را نه تنها در ارتباط با دانشهای یاد شده نشان میدهد، بلکه در همان بستر نیز به فضای خاص خود نیاز دارد.
توضیح آن که شرکتهای تجاری در قالبهای چندگانهای توسط قانون تجارت پذیرفته شدهاند. اما وجه اشتراک همه آنها در دور هم گرد آمدن سرمایه بیش از یک نفر برای تحقق یک هدف واحد در قالب تشکیل یک شخصیت حقوقی جدید است.
البته اشاره کنم که در ایران انواعی از سرمایهگذاریها وجود دارند که با اینکه طرفین با سرمایه مشترک به انجام موضوع مورد توافق خود میپردازند لیکن شمایل شخصیت حقوقی مستقل به خود نمیگیرد. در خصوص این قبیل از سرمایهگذاریها نیز رقیق سازی سهام موضوعیت دارد.
شخص حقوقی به وجود آمده یا سرمایهگذاری مشترک یاد شده، از تعدادی اشخاص تشکیل شده است که هر کدام بخشی از سرمایه را در اختیار منافع جمعی قرار دادهاند و طبیعتا از سود و نیز ضرر فعالیتهای مربوطه نیز سهم میبرند.
بستر رقیق سازی سهام دقیقا در ارتباط با همین سرمایهگذاران و متصدیان سرمایه مشترک است که فراهم میگردد.
توضیح آن که زمانی که به دلایل مختلفی همچون افزایش سرمایه، شرکت یا کنسرسیوم، تصمیم میگیرد از طریق ایجاد سهام جدید، سرمایهگذار جدید وارد در رابطه تجاری فیمابین نماید، رقیق سازی سرمایه محقق شده است.
حال که با بستر پایه و بنیان رقیق سازی سرمایه آشنا شدیم، سوال بعدی که باید پاسخ داده شود، مفهوم رقیق سازی سرمایه است.
همانطور که اشاره شد برای رخ دادن رقیق سازی سرمایه، ضروری است که سرمایه جدید به طریق ایجاد سهام جدید به شرکت یا کنسرسیوم جذب گردد. در نتیجه طبیعتا سرمایه گذار جدید به رابطه حقوقی قبلی اضافه میگردد.
فرض کنید یک شرکت 5 نفر سرمایهگذار داشته باشد. همچنین کل سرمایه این شرکت به 10 برگ سهم تقسیم شده باشد. حال هر کدام از سرمایهگذاران 2 برگ سهم دارند. از آنجا که هر سهم معادل ارزش و مالکیت 10 درصد از شرکت است، هر سهامدار مالکیت 20 درصد از سرمایه شرکت را برای خود دارا است.
حال تصور کنید که همین شرکت تصمیم بگیرد 5 سهامدار جدید به مجموعه سهامداران خود اضافه نماید و برای رهیافت به این هدف 10 برگ سهم جدید منتشر نماید.
با اضافه شدن سهامداران جدید، سهامداران قدیمی همچنان هر کدام دو برگ سهم در اختیار دارند، اما از نظر ارزش و میزان مالکیت، درصد مالکیت هر کدام به 10 درصد از کل سرمایه شرکت کاهش یافته است.
اینجاست که رقیق شدن سرمایه این سرمایهگذاران قدیمی خود را نشان میدهد.
در نتیجه توضیحاتی که ارائه شد به دست میآید که در رقیق شدن سهام
پس رقیق شدن سرمایه نه لزوما یک اقدام و یک امر منفی تلقی میشود و نه یک امر مثبت.
برای شرکت ممکن است که رقیق شدن سرمایه تنها روش برای افزایش سرمایه و در نتیجه افزایش دامنه کاربری شرکت، رشد شرکت و توسعه بازه سود شرکت باشد.
اما برای سرمایهگذاران قدیمی، ممکن است رقیق شدن سرمایه به کاهش درصد مالکیت وی از شرکت و در نتیجه کاهش میزان سودی که از فعالیت شرکت به وی تعلق میگیرد، منتج شود.
جالب است بدانید که در حقوق ایران، به سرمایه شرکت چندان توجهی نشده است. حداقل سرمایهای که برای تشکیل شخص حقوقی جدید لازم است به میزانی ناچیز است که عملا بخش تامین مالی اولیه در تاسیس شرکت به چشم نمیخورد.
حتی در مراودات تجاری و روابط بین شرکت و طرفهای قرارداد وی و همچنین وکیل آنان، معمولا سرمایه ثبت شده شرکت چندان به چشم نمیآید. در واقع بسیاری از شرکتها به واسطه اعتبار و شناخت و سابقه فعالیت به قراردادهای جدید خود میپردازند و فعالیت شرکت در گرو سرمایه ثبت شده قابل توجه نیست.
با این در بسیاری از موارد سرمایه شرکت موضوعیت پیدا میکند. برای مثال برای امضای قرارداد بین شرکتهای دولتی و شرکتها خصوصی، هر دو طرف برای آن که از انجام تعهدات طرف دیگر اطمینان حاصل کنند یا حداقل از ذخایر شرکت برای جبران خسارات خیال آسوده نمایند، به سرمایه ثبت شده آن شرکت توجه میکنند.
جز اطلاعات حقوقی لازم در این زمینه همچنین در هنگامی که یک شرکت قصد ورود به بازارهای تجاری را داشته و یا در صدد ایجاد رابطه جدید با شرکت یا کارفرمای جدید است، سرمایه ثبت شده آن شرکت است که در این مسیر وی را همراهی مینماید.
وضعیت دیگری که سرمایه ثبت شده اهمیت خود را نشان میدهد، در همکاری با شرکتهای غیر ایران اعم از بینالمللی و یا ملی خارجی است. شرکتهای خارجی برای اعتماد به شرکت ایرانی قطعا به سرمایه ثبت شده آن توجه میکنند.
همچنین در صورتی که شرکت قصد داشته باشد از مزایا و اعتبارات بانکی استفاده نماید، طبیعی است که سرمایه ثبت شده آن نقش موثری ایفا میکند.
با توجه به مجموعه مصادیقی که از اهمیت سرمایه شرکت قید شد، به دست میآید که اولین اثر افزایش سرمایه شرکت، مدیریت و بهبود وضعیتهای یاد شده است.
در نتیجه اثر اولیه از رقیق سازی سرمایه که افزایش سرمایه شرکت است را در اثرات افزایش سرمایه شرکت باید جستجو نماییم.
اثر دیگری که برای رقیق سازی سرمایه باید اشاره کنیم، ورود سرمایه گذاران جدید به شرکت است.
سرمایهگذاران شرکت نه تنها در قالب مجامع عمومی در تصمیمگیریهای شرکت دخیل هستند بلکه اداره شرکت نیز بر عهده هیات مدیره است که از بین سهامداران انتخاب میشوند.
طبیعتا با ورود سرمایهگذاران جدید نه تنها تعداد اشخاصی که از میان آنها میتوان مدیران شرکت را انتخاب کرد افزایش مییابد، بلکه امکان جذب اشخاص متخصص و با تجربه در مدیریت شرکت به عنوان یکی از سهامداران نیز ایجاد میگردد.
اثر دیگری که برای رقیق سازی سرمایه میتوانیم اشاره کنیم در تعدیل قدرت و اختیارات سرمایهگذاران سابق است.
توضیح آن که در بسیاری از موارد سرنوشت شرکت به دست تعداد محدودی از سرمایهگذاران اسیر میشود که این تعداد بیشترین سرمایه شرکت را در اختیار دارند. این افراد در واقع با تسلطی که بر اموال و دارایی شرکت دارند در جلسات عمومی نقش اصلی را ایفا کرده و با در اختیار گرفتن سکان مدیریت و نهادهای شرکت میتوانند سرنوشت سهامداران کوچک و خرد را نیز مشخص نمایند.
این امر که از آن به حاکمیت شرکتی نیز یاد میشود، بر ضرورت حفاظت و حمایت از منافع سهامداران خرد در مقابل سهامداران کلان اشاره دارد. حال چنانچه از طریق رقیق سازی سرمایه بتوان میزان تسلط سرمایه گذاران سابق را بر شرکت تعدیل کرد، به نحوی به وضعیت سهامداران خرد نیز رسیدگی شده است.
با این حال نباید فراموش کنیم که رقیق شدن سرمایه برای سرمایهگذاران سابق، که معمولا موسسان شرکت و اشخاصی هستند که شرکت را از پایه تاسیس کرده و در مسیر موفقیت هدایت کردهاند، امر مطلوبی نبوده و حتی مضر به حال ایشان است.
به همین سبب عملیاتهای ضد رقیق سازی ایجاد شده است که در کلیه شرکتهای تجاری شناخته شده هستند و شرکتها به میل و اختیار خود میتوانند از آنها استفاده نمایند. در ادامه این موضوع را توضیح خواهیم داد.
همانطور که پیش از این اشاره شد رقیق سازی سرمایه به حال شرکت و نیز به حال سرمایهداران خرد اصولا امر مثبتی است.
این فرآیند میتواند شرکت را در مسیر رشد و توسعه همراهی و کمک نماید و همچنین از منافع سهامداران خرد به میزان متغیری حمایت نماید.
همچنین اشاره شد که زیان از رقیق سازی سرمایه به سرمایهگذاران سابق و همچنین موسسان شرکت وارد میشود. این افراد نه تنها دامنه نفوذ خود بر روی شرکت و فعالیتهای شرکت را از دست میدهند، بلکه از میزان سود کمتری در اثر فعالیتهای تجاری شرکت برخوردار خواهند شد.
کاهش دامنه سود سرمایهگذاران و مدیران سابق و موسسان شرکت، قطعا امر مطلوبی برای ایشان نیست. به ویژه زمانی را در نظر بگیرید که این افراد در اثر یک سرمایهگذاری پر خطر وارد در یک شرکت تجاری یا کنسرسیوم شدهاند و حال که شرکت و یا کنسرسیوم به مرحله سوددهی رسیده است، از طریق رقیق سازی سرمایه، میزان سود حال و آتی ایشان را کاهش بدهد. طبیعتا این موضوع برای آنها مطلوب نخواهد بود.
برای تعدیل اثر رقیق سازی سرمایه و جبران بخشی از زیانی که به مدیران و سرمایهگذاران سابق تحمیل خواهد شد، اقداماتی تحت عنوان عملیات ضد رقیق سازی سهام پیشبینی شده است.
این اقدامات که شامل ارائه سهام جدید با قیمت ارزانتر به مدیران و سرمایهگذاران سابق است، باعث میشود که این افراد با پرداخت مبالغ کمتری از حد نصاب و قانونی، به میزان سهام خود از شرکت بیفزایند. در نتیجه در اثر ورود سرمایهگذاران جدید و انتشار سهام جدید، سهم ایشان از مجموعه سرمایه شرکت کمتر آسیب خواهد دید.
ارائه سهام جدید با قیمت ارزانتر به مدیران و سرمایهگذاران قدیمی، طبیعتا ضرر موقت و فوری برای شرکت به همراه میآورد، لیکن با توجه به اینکه سهامداران سابق راسا فرآیند صدور سهام جدید را بر عهده دارند، گزینه مناسبتری به شمار میرود تا سرمایهگذاران قدیمی را ترغیب به صدور سهام جدید نماید.
هیچ اقدام حقوقی را نمیتوان به صورت مطلق مفید یا مضر دانست. طبیعتا هر نهاد حقوقی که ایجاد شده است در پاسخ به یک یا چند نیاز خاص بوده است و در نتیجه کاربرد خاص خود را داراست. اما در مقابل کاملا طبیعی است که برخی اثرات منفی نیز به همراه داشته باشد.
فرآیند رقیق سازی سهام نیز از این امر مستثنی نیست. این فرآیند اثرات مثبتی برای شرکت و به ویژه هموار کردن مسیر توسعه و پیشرفت شرکت ایفا میکند. همچنین میتواند به حفظ منافع سهامداران خرد شرکت و در نتیجه رعایت مقررات حاکمیت شرکتی نیز کمک نماید.
اما در مقابل اثرات مثبت یاد شده، اثرات منفی بر سرمایهگذاران و سهامداران سابق وارد میسازد. این اقدام در اثر وارد کردن اشخاص جدید به دایره سهامداران شرکت، به ویژه در شرکتهای سهامی عام میتواند مسیر حرکت، هدف و راهبرد و نیز اعتقادات شرکت را تغییر دهد.
به همین سبب و با توجه به مجموع جوانب مثبت و منفی، نمیتوان به صورت قطعی نظر داد که آیا فرآیند رقیق سازی سهام امر مفیدی به حال شرکت تجاری است و یا آن که با خود ضرر به همراه میآورد. بلکه باید در هر مورد و با توجه به شرکت، نیازهای شرکت، مسیر حرکت و اهداف شرکت و نیز سهامداران و سرمایهگذاران شرکت اتخاذ تصمیم نمود.